سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        چه کنم

        شعری از

        منصور دادمند

        از دفتر دیوان مسعود نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ تير ۱۳۹۴ ۱۲:۵۸ شماره ثبت ۳۸۲۵۳
          بازدید : ۴۸۸   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور دادمند

        ای خدا گفتم
        جان  و ثروتم گیر
         لذت یک ذکرت چون علی(ع) بر من ده
        گفتی قلبت بر مهر ده
        جان را بربخشش بی منت و ادعا ده
        زندگیم شد بخشش و ایثار
        گفتم دگر چه کنم
        گفتی بسوز درآتـش عشق
        گفتم چگونه
        گفتی سرفتاده غرقه به خون
        چون سرو های خونین کربلا
        روز شب شمشیر بر شمشیر عشق زدم
        چون سروهای خونین شلمچه
        خون و تکه های بدنم
        هدیه بر زمین تشنه جان زدم
        گفتم دگر چه کنم
        گفتی بچش آتش صراط
        گفتم چگونه
        گفتی به سوز به شرم و حیا از خطا و گناه
        به آتشی که  شعله به حقیقت کنی
         بر وجودت به آتشی بر تر از آتش عذاب شیطان
        گفتم چطور
        گفتی با ناله های کمیل
        گفتم چگونه
        گفتی بدر پرده شرم به ناله کردند بر من
        اشکی به باران بریز
        چون بچه گان مادر گم کرده
        چون  اشک مادری که کودکش در بغلش جان داده
         تا بی جان بر زمین افتی چو سنگ
        تا فرشتگان وخاک  وریگهای بیابان بر تو گریه کنند
        گفتم چگونه این ممکن شود
        از من ناتوان
        گفتی به انجام یک مهر
        به رنگی چون خدا شدن
         بدهی بود وبقا
        گفتم دگر چه کنم
        گفتی بخر
        درد و رنج هر مسکین و درد مند من
        بشو ضامن  چون عیسی(س)
        گفتم چطور این بر من ذلیل ممکن است
        گفتی بشو مجنون من
        گفتم چطور
         گفتی نبینی غیر من
        بر ندیدنم بشکنی جان و تن
        گفتم دگر چه کنم
        گفتی باش سنگ صبور من
        گفتم دگر چه کنم
        گفتی بکن پرواز
        بنشین بر آشیان من
        گفتم چگونه
        گفتی به جوشن
        گفتم توانی بر جان من
         بر گفتن ذکرت نیست
        گفتی فریاد زدی چون علی(ع) نام من
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0