جمعه ۲۱ دی
دلم رادلم رابه یغماببر شعری از مریم شجاعی(بشارت )
از دفتر فانوس دریایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۱۱ شماره ثبت ۳۸۰۶۰
بازدید : ۴۴۸ | نظرات : ۷۳
|
دفاتر شعر مریم شجاعی(بشارت )
آخرین اشعار ناب مریم شجاعی(بشارت )
|
دلم را دلم را ، به یغما ببر
من آماده ام ، تا بگویم به تو : مراباخودت تاثریا ببر.
به شبهای آتشفشانزای شعر، به اصغر ، به اکبر، به شَعرا ببر.
دوپاودودست و دوچشم و زبان، برای تو ، شایدکفایت کند
برای من این توشه خیلی کم است ،دلم را دلم را به یغما ببر.
پَروپوش و یک چوبک از لانه ای، نبودم که آخررهایم کنند
من آن آخرین برگ پاییزی ام ،برای مداوا ، مداوا ببر.
ازاین چشمه خشک چرکابگیر، به دلواپسیهای رودآمدم
بیا دعوتم کن به آشفتگی، به ناراحتیهای دریا ببر.
شبی بی ستاره ، شبی خشک و سرد، شبی بی هیاهو و سربسته ام
تمام مرا ، درشهابی بریز، به مهمانی سبز فرداببر.
کجا می زندنبض آزادگی ؟کجادست مردم مسیحایی است ؟
کجا چشم ودل ، درکنارهمند؟مرابا خودت تا به انجا ببر.
_________________________________
مریم شجاعی - مرداد92
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.