سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        حقیقت=فرار مغز ها

        شعری از

        کیوان رادفر

        از دفتر دل نوشته ها نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۹:۴۷ شماره ثبت ۳۷۹۴۱
          بازدید : ۳۷۹۲   |    نظرات : ۳۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کیوان رادفر

        سلام
        دو بیت اول "فرار مغزها" رو قبلا گفته بودم که حالا کاملش کردم
        و چون اون دو بیت تکراری بود ،  حقیقت رو هم اینجا آوردم که
        جبران بشه ، امیدوارم بپسندید و هر دو را نقد کنید
         
         
        حقیقت
        حقیقت چلچراغ سقف ایمان است
        نهال عشق را آواز باران است
         
        ولی اینجا به جرم راست گفتن ها
        به حبسی تا ابد محکوم و زندان است !!
         
         فرار مغز ها
        ابلهی رامغز بادامی رسید
        لای انگشتان فشردش تا پرید
         
        هوشیاری نکته بین خندید و گفت
        شد فرار مغز ها این سان پدید
        ..................................
        در نشستی تحت عنوان  "فرار"
        جمله ای گفتند ، خیلی طعنه دار
         
        "کِش" اگر در رفت ، اگر پر زد "فنر"
        آن کشیدن علّتش بود ، این فشار !
        ................................
        ضربه ها از پشت و گاه از "زیر میز"
        تیغه ی شمشیر ها را کرده تیز
         
        حبس شد اندیشه ها در بند ترس
        روحشان امّا عجین شد با گریز
        ..............................
        می گریزد طعمه ای از نیش مار
        یا که از چنگال صیّادی شکار
         
        در تمام طول عمرت دیده ای
        هرگز از زندان "آزادی" فرار؟
        ..................................
        رفتنی بی وقفه از اینجا به تاخت
        برد برد است و همان دم باخت باخت
         
        برد ها : آرامش و آینده ، باخت :
        دوری و غربت ، ولی باید که ساخت
        ...................................
        باخت های اصلی امّا دیگرند:
        می روند و جان ما را می برند
         
        آتشِ این دود ها ، از گورِ کیست
        جز همان هایی که از ما بهترند ؟
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7