جمعه ۲۱ دی
|
دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی
آخرین اشعار ناب ابراهیم حاج محمدی
|
کاش می شد از تُو زندگـی ، فصـــل فراقو برداریم
یا می شد از تُو سیـنه ها،دل ــ این اجاقوــ برداریم
کی گفـــته که قاصــــدکا از بیــخ و بُن خبـــرچینن؟
اومـــدن از روی زمیـــن بســـاط عشـــقـو برچینن
عاشق بشین پی می برین عشق اتّفـاقی ساده نیس
دنبـــال هـــر جرقّــه ای کـــــه احتـراقی ساده نیس
عاشق بشیـــن پر می کشـین مثل همـــا تُو آسمون
با شمـــا همســـفر می شن فرشـــته ها تو آسمون
بـا عشـــــق اگـــه نیفـــتاده تُـــوی مـــدار زنـــدگی
نکـرده قبضــــه لحـــظه ای هیچکی مهــار زندگی
پرســــه بزن یه بار تُــوی فصـــل بلنـــد غصّه ها
یه جرعـــه سر در بیـار از راز سهــــند غصّه ها
دیدی اگه دلــت داره واســـه کســـی لک می زنه
بدون خدا دوسِـــت داره واســت پیامک می زنه
مترسکا که می بینـین یه جرعـه احسـاس ندارن
هیچّی تُو دست وبالشون به غیراز افلاس ندارن
دلواپســــت میشـــن مگـــه ایـن آدمـــای کاغذی
دردی رو درمون می کنــن کــی دواهای کاغذی
کاش می شد از تُو زندگـی ، فصـــل فراقو برداریم
یا می شد از تُو سیـنه ها،دل ــ این اجاقوــ برداریم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.