زیباترین وزن غزل برشانه ی دل
وقتی که برهم می زنی سامانه ی دل
در بیت بیت لحظه ها یک حس نابی
نا خوانده مهمان می شوی در خانه ی دل!
آری اگر دوری توازقاب نگاهم
یادت چراغان می کند کاشانه ی دل!
حتی اگر سهمم فقط صبر وسکوتست
لیلای غم هایم دراین ویرانه ی دل!
باور ندارم فصل پاییزخودم را
من ماندم و دلتنگی و دیوانه ی دل!
دیوانگی حتی دلش ازمن گرفته
ازبس پریشان می شودغمخانه ی دل
اما قلم همواره عاشق ماندوشیدا!
ای یوسف گم گشته ای یکدانه ی دل
هی می نویسد می نویسد عاشقانه
پرگشته ازتکرارتو پیمانه ی دل
ابری ترین بانوی شهرواژه هایم!
زیباترین وزن غزل برشانه ی دل