جعبه ی حرف دل
جعبه ی حرف دل که از شعر سکوت پر شده
زیر کنایه های تو ، تحت فشار قر شده !!
کهنه کتاب عشق را ، بس که نخوانده ای ببین
گوشه ی گنجه ی دلت ، مانده و چون دکور شده
.................................................
تا که تو حرف می زنی ، ضبط صدات می شوم
ساده دل از هر سخنت ، غرق نشاط می شوم
با رخ بی بدیل در ، صفحه ی شطرنج دلم
چشم تو کیش می دهد ، من همه مات می شوم
..................................................
از شب بی محلی ات ، رانده و بی جا شده ام
در بغل گمشدگان ، یک شبه پیدا شده ام
روشن دریای دل از ، رفتن تو تیره شده
در پی تابیدن تو ، راهی صحرا شده ام
..................................................
شب که به دنبال رخت ، خیره به ماه می شوم
نور تو "می" می شود و ، مست نگاه می شوم
گم شده ام هستی و من ، در صف جستجوی تو
سوزن پنهان شده در ، خرمن کاه می شوم
...............................................
آتش عشق پاک من ، سوی تو شعله می کشد
دست مرا شراب تو ، سمت پیاله می کشد
عقل تو را چو اهرمن ، کشیده در نگاه من
دور سرت ولی دلم ، یکسره هاله می کشد !
..............................................
من همه دنبال تو ام ، تا که پناه من شوی
چراغ سبز روشنی ، بر سر راه من شوی
عقل در این سفر ولی ، ترسد از اینکه عاقبت
با همه وسواس دلم ، تو اشتباه من شوی