قسم نامه
به جان تمام عزیزان قسم
به پیمان عهد رفیقان قسم
به زیبائی مـاه در آسمان
به تـابندگی ماه تابان قسم
به آن اخترانی که درشب همه
کنند آسمان را چراغان قسم
به خورشید روشنگر است در جهان
بود روشنیش نیز سوزان قسم
به هدهد کـه میبرد نـام خدا
به طغرا ؛ زسوی سلیمان قسم
به اشکی که بارید چو ابر بهار
ز چشمان آن پیر کنعان قسم
بـه پیراهـن یـوسف بـی گناه
بشد پاره ، پشت گریبان قسم
غلامی که ناگه بشد یک عزیز
به آن سالهـا کنج زنـدان قسم
به آن بت شکن را فکندند به نار
چه شد نار بهرش گلستان قسم
به مولود کعبه مـیان صــدف
برون شد همان دُرّ غلطان قسم
بشد یاوری بــر رسول خــدا
به آن خاتمی بر رسولان قسم
رسولی که جبریل گفتا بخوان
شدی عـالـم کل قرآن قسـم
به پیغمبری طول عمرش زیاد
همان نوح و کشتی و طوفان قسم
تو یاری نمودی به موسی به نیل
به غرق آبی جیش فـرعـون قسم
حکیمی پسررا همی پنـد داد
که نامش به قـرآن لقمان قسم
بـه آوارگـان کنـون یـمـن
چه آواره از خانه هاشان قسم
بـود زاد روز امـام جـواد (ع)
به فـرزنـد شـاه خـراسان قسم
به کوی خـرابات راهــم بـده
به حق علی (ع) شاه مردان قسم
سر از طاعت برنپیچم به هیج
به پیشانی نــور و ایـمان قسم
نظر کن به گمنام از راه لطف
به آن تک سـوار دلــیران قسم