پنجشنبه ۱ آذر
آئینه شعری از منصور دادمند
از دفتر سپیدار نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۳:۳۷ شماره ثبت ۳۶۲۹۰
بازدید : ۸۰۸ | نظرات : ۳۲
|
آخرین اشعار ناب منصور دادمند
|
می روم به بزم شبانه
به بزم آئینه
تصویر های متعفن دنیا
می پوشند لباس کبر و غرور
تعریف و تمجید
میزنند بر جانشان عطرهای سرگرمی هوسباز
میرقصند در تالار آئینه با آهنگ غفلت و فراموشی
میچرخند چرخ به چرخ دنیا
می آید یک زنگار کوچولو
به خود نمایی
از خانه ندیدن
بدیها
حقیقتها
ازخانه انکار
می آید زنگار کوچولو
با کوچولو های برادر
تا برقصد بر قلب آئینه
تا کشد یواش یواش پرده
می آیدپیرزن زشت روی طمع
با سگهای درنده حسد
تا به رخ کشد ثروت
ثروتهایی از بیداد
از ظلم و فساد
که دریده قلبها
قلبهای زیبا
معصوم و بی پناه
می آیم آز آئینه بیرون
تا پاک کنم تصویر های نازیبا
می بینم در آئینه
در چهره ام چین و شکن
شدم یک جوان پیرمرد
خسته و بی رمق
میبینم در آئینه
ستاره های زمین
شدند کاغذی پولکی
می شکنم آئینه چو قلبم
میخرم درد درد
تا فراموش کنم بزم شبانه در آئینه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.