سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        روزهای شکسته

        شعری از

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        از دفتر مزامیر نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ ۲۳:۱۶ شماره ثبت ۳۶۲۷۸
          بازدید : ۹۶۵   |    نظرات : ۱۶۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)
        آخرین اشعار ناب رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

           
                   « روزهای شکسته »
         
        هر فلق ، قبیله ای محزون
        از قلبِ خورشید
        به سمتِ رگ هایِ پیچیده یِ سرم
        خیمه از خون می زد
        و دو رکعت قضایِ سکته یِ ناقص را
        از هزیمتِ روزهایِ شکسته
        به افق هایِ تقلیلِ دلم می غلتاند
        تا هر روز را ...
        از سرِ مسافرانِ غم
        بر تیرکِ مغزم عمود شود
        و من سکه ی هر روز را
        زرد و نزار
        از سرِ کارزارِ مذبذبِ زیستن
        به نرخِ عادتهایِ عفونیِ افیون
        ضرب  زنم
        زهرآلود و مضروب
         چرکیدم از خونِ خورشید
        روزهایِ تکراری ام را
        در کنجِ مریضخانه هایِ هستی
        از زخمِ نورهایِ مصدوم
        در حبس لحظه هایِ مسدود
        با حروفِ معدومِ در دود و دوات
        رنج نامه هایِ نابرده به گنج
        نمی نویسم
        از ستونِ سایه های ِ وهم نمی ستیغم ...
        نه با گنج طلاییِ تردید و تکامل
        و نه سرریزِ از چاهِ خورشید ،حاشا !
         با هرگزی به در از خویش وناباور
        نمی سنگم
        که با خویش تن خویش
        سر به سرم ...
        صحبتی نیست
        از ظلمتِ بِه زیستن
        از سلامتِ زالویِ زندگی
        حالی که خورشید هم
        معنایِ دیگریست
        به قاموس مرموز هر غروب
        آی شفق ... شفق ...
        اکنون کاش چیزی بودم
        بر لب طاقچه ی انتهایِ هر روز
        که از متنِ تو می رفتم هر شب
        با شعله هایِ کشیده یِ لمپایِ فراموشی
        تا خاموشی ... تا خاموشی ...
        ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        فلق : سپیده دم
        قضا : نماز یا روزه در خارج از وقت خودش
        هزیمت : عقب نشینی ، شکست
        تقلیل : کاستن
        تیرک : ستون چادر و خیمه
        نزار : لاغر و نحیف
        کارزار : جنگ ، نبرد
        مذبذب : مردد ، دودل
        مصدوم : آسیب دیده
        معدوم : نیست شده ، نیست و نابود
        نمی ستیغم : نمی ایستم
        حاشا : هرگز
        نمی سنگم : ارزش نمی دهم
        سر به سر : مساوی
        به زیستن : نیکو زندگی کردن
        قاموس : فرهنگ
        مرموز : رمزدار ، مبهم
        شفق : سرخی هنگام غروب خورشید
        لمپا : چراغ فیتیله ای که یک شیشه روی آن نصب می شده است
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۶۰ شاعر این شعر را خوانده اند

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        مونس ارجمندی

        ،

        امیدمرادی

        ،

        زین العابدین محب علی

        ،

        محسن افشار نادری

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        نیلوفر جهانفر

        ،

        سید حسام حسینی ارسنجانی

        ،

        مهدی رفوگر

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        محمد صادقی راد

        ،

        حسین شفیعی بيدگلی

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        سودابه برزگر

        ،

        لیلا ابریشمی (آفتاب)

        ،

        عرفان فتح الهی(واثق )

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        جمیله زینعلی

        ،

        سید جواد جزایری

        ،

        جواد مهدی پور ( آزاده )

        ،

        رضااشرفی فشی

        ،

        کیوان رادفر

        ،

        فرمیسک(هاوار هه لوی)

        ،

        میثم دانایی

        ،

        حمیدرضا عرفانی فر

        ،

        فاطمه ضیاالدینی

        ،

        احمد پناهنده

        ،

        اصغر زند

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        علی دولتی

        ،

        سیدحاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        رضا رحیق

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        مریم حسینی

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        سینا یعقوبی نژاد

        ،

        راستا(داود ناصری)

        ،

        علی اسماعیلی

        ،

        علیرضا آیت اللهی

        ،

        علیرضا حسن شاهی

        ،

        عباس خوش عمل کاشانی

        ،

        رضا نظری

        ،

        حسین راستگو

        ،

        هیربد

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        علی زمانی

        ،

        علی غلامی

        ،

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ،

        بانو ابراهیمی

        ،

        مینا علی زاده

        ،

        امین خوشبین

        ،

        علی امیری کرمانشاهی

        ،

        آرمین بهــــــروزی

        ،

        آرش غفاری درویش(درویش کوی تو)

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5