سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دوبیتی هجر یار

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر غروب ماه نوع شعر دوبیتی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ ۱۸:۴۹ شماره ثبت ۳۶۰۵۲
          بازدید : ۹۱۴   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        دوبیتی هجر یار
        دلم از هجر دلداری گرفتار
        شب وروزش کشیده درد بیمار
        چرا مایوس گشتم از وصالش
        سر و جانم به یادش سست و غمخوار
        ***
        دلم راز حقایق را شنیده
        تمام عمر در ذلت کشیده
        خدایا خسته ام از درد و زاری
        چرا یک روز شادی را ندیده
        ***
        دلم در عشق بدنامی گرفتار
        نه دنیا رو نما کرده نه دلدار
        چو قایق مانده ام در ساحل غم
        ندیدم موج دریایی وفادار
        ***
        دلم در کلبه ی خود دردش افروخت
        نمی داند ولی آن بی غرض سوخت
        طبیبش گفت صد در صد بمیر است
        ولی با آه و ناله سینه ام دوخت
        ***
        دلم سنگ صبور غم پرستان
        کلاف درد پیچیده تو زندان
        چقدر صحنه چقدر محنت چقدر درد
        گمان آلوده کرده بی گناهان
        ***
        دلم با رنج و زاری سازگار است
        غم و غصّه تو قلبم ماندگار است
        نه شادی دیده ام جانا نه فریاد
        گلم در حسرت بوی بهار است
        ***
        در این دنیا لبم از خنده بسته
        پل عشقم زناداری شکسته
        خیال روح خوشبختی تو گور است
        که گویی منکر و نکره نشسته
        ***
        دلم در آتش و جانم پر از دود
        پیام دلربایی دردش افزود
        جهنم گشته قلبم از جدایی
        نه دریا جای خاموشی نه صد رود
        ***
        دلم محراب تهمتهای خویش است
        زبانم قاصر از ایذای کیش است
        عمل به خالق دانا سپردم
        نمی لغزد زفعل پس و پیش است
        ***
        یکی با یک برابر نیست انگار
        عدالت پیشگان مخدوشه سرکار
        یکی بی نان و بی مسکن تهیدست
        یکی لذت پسند گوشت مردار
        ***
        یکی را با یکی سازش ندارد
        عدالت با تهی نازش ندارد
        بمیر از درد خود در حجله ی بخت
        چرا چون برده را فازش ندارد
        ***
        کلام حق کلید رستگاری
        لطیف و مونس هر خوشگواری
        نه خوف از موبدان باشد نه ترسی
        طلای کوه بارت ماندگاری
        ***
        جاسم ثعلبی (حسانی) 23/01/1394
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3