نام تو یعنی کشتن دستور شیطان
یعنی گریز از کینه های دور شیطان
آنقدر محکم کن پُلم را تا نلغزد
یک لحظه پایم در مسیر تور شیطان
تب می کنم تا در میان سجده هایم
آتش بگیرد چهره ی منفور شیطان
سنگی شدم در مشت های سربه راهم
تا بشکند آیینه ی مغرور شیطان
چیزی ندارد در قبال مار موسی
جادوگر بی ارزش و کم زور شیطان
اطراف کندوهای شیرین امیدم
گاهی که وز وز می کند زنبور شیطان
دنیا جهنم می شود با یک گناهم
هر شعله ای بر می زند از گور شیطان
پرهیز دارم «میوه ی ممنوعه» ممنوع
تا در بیاید چشم های کور شیطان