سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        در ميان آتش افتادي گلستان مي شود

        شعری از

        محمد رضا لطفی

        از دفتر دستم را بگیر نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ ۲۰:۰۱ شماره ثبت ۳۵۳۰۳
          بازدید : ۵۴۴   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        "در ميان آتش افتادي گلستان مي شود"

        ١
        شك نكن آخر چرا اين پا و آن پا خوب نيست
        غفلت از ياد خدا يك لحظه حتا خوب نيست
        ٢
        هر كسي فرمان به دست او سپرده برده است
         درد خود را فاش كمتر كن به هر جا خوب نيست
        ٣
        هر زمان باشي تو در امري ضعيف او مي رسد 
        قطع اميد از خدا ؟هرگز ! مبادا خوب نيست 
        ٤
        او تامل مي كند تا توًتحمل مي كني 
        تا كمي وضع تودر هم شد نخور جا خوب نيست
        ٥
        لحظه ها را زندگي كن زندگي يعني همين 
         رنجش از ديروز و ترس از ، صبح فردا خوب نيست
        ٦
        اعتماد خويش را تا كي مسقف مي كني 
        !؟!؟
         زندگي در زير اين ديوار حاشا !؟ خوب نيست
        ٧
        دست خود را دور مي گيري تو از آتش ولي
        مي كني از دور هم آن را تماشا !؟ خوب نيست
        ٨
        دشمني هم غالبن از ترس باشد ريشه اش
        چون نترسيدي بفهمي دشمني ها خوب نيست 
        ٩
        ريشه هاي بيشمار هر كسي در زندگي
        هست مصداقي از اين الودگي ها خوب نيست
        ١٠
        هر كه را ترسي نباشد دشمنش هم كمتر است
        هر كسي از مرگ دارد ترس و پروا خوب نيست
        ١١
        نكته خاصي بيان كردم توجه لازم است
        با اجازه گفته باشم ترس هر جا خوب نيست
        ١٢
        در ميان آتش افتادي گلستان مي شود
        كم تعلل كن ، نكن اين پا و آن پا خوب نيست
        محمدرضالطفي💐
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6