به عطر جای پا یت ،قرن هاست که عالم شده مست
ای صاحب عطر کجایی؟
تصویر تو در مِه،سال ها ست که می چرخد دست به دست
ای صاحب عکس کجایی؟
خورشید به عاریه گرفت از تو نور و گرما را
ای صاحب نور کجایی؟
به دید ن ستا ره در شب ،به نگاه تلخ و لبخند
ناگا ه به گریه می زنم فر یا د
به لبخند به کدامین ستا ره به نظاره نشسته ای ما را؟
ای صاحب لبخند کجایی؟
سفره ها ما ن همیشه ا ز وجود تو بی آب و نان نبوده
ای برکت زمین
ای صاحب هر سفره کجایی؟
خود گفته ای به دعا بخواهید از خدا د ر گشایش ظهور، مرا
سال هاست که دست ها به دعا با لا ست
ای صاحب دعا کجایی؟
دل رمیدۀ ما روزها در پی ات می گردد
شب ها خسته و فقیر بر می گردد
شده چاک چاک تیغ غمت
ای صاحب دل کجایی؟
ابرها بهانه کرده تو را ، می با ر ند
چشم ها به راه تو همیشه خیس انتظا رند
ای صاحب انتظار کجایی؟
زمانه به خود می پیچد ز درد
گویا آبستن حا دثه ای بزرگ است
این زایش بزرگ حضور تو را می طلبد
ای صاحب زمان کجایی؟
تقدیم به تمام منتظران حقیقی مولا