آخر دنیا

آخر دنیا
نه یک جرعه از آن پیمانه ها ماند
نه یک دانه از آن دردانه ها ماند
نه یک خطی ببینم بر کتیبه
نه یک گنجی در این ویرانه ها ماند
نه یک عابد به محراب عبادت
نه یک مستی در این میخانه ها ماند
نه یک ردی به جا از آشنايان
نه یک نامی از آن بیگانه ها ماند
نه یک پروانه بعد از رفتن شمع
نه یک شمعی پس از پروانه ها ماند
نه یک روحی در آن قبر حقایق
نه یک حسی در این افسانه ها ماند
نه یک خاری از آن باغ و گلستان
نه یک بویی از آن ریحانه ها ماند
نه یک برگی غزل در دفتر عشق
نه یک بیتی از آن شاهانه ها ماند
نه یک تیری به قلب دلبری ها
نه یک تیغ بر رگ جانانه ها ماند
نه یک گردی از آن همسایه هایم
نه یک خاکستری از خانه ها ماند
نه یک آیینی از نیکان عالم
نه یک رسمی از آن فرزانه ها ماند
نه یک نوری بتابد از در لطف
نه یک سایه بر این آستانه ها ماند
نه یک ناجی از آن زهرای اطهر
نه یک جانی از آن مرجانه ها ماند
نه یک بازاری از آیینه کاری
نه یک دکان برای شانه ها ماند
نه یک چشمی برای هرزگی ها
نه یک فکی برای چانه ها ماند
به جز شاهد که چیز دیگری نیست
نه یک دیوانه از دیوانه ها ماند!