سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        بهار ناشناس

        شعری از

        مهرداد رستم آبادی

        از دفتر شعرناب نوع شعر شعرناب

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۲۳:۵۸ شماره ثبت ۴۵۱۳۹
          بازدید : ۶۸۴   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهرداد رستم آبادی

        بهار را...
        چگونه بشناسم...
        وقتی...
        پیراهن گلدوزی اش را...
        پشت و رو پوشیده است؟!

        مهرداد رستم آبادی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۴۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود برادربزرگوارم
        کوتاهی زیبا وعمیق بود
        احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک
        خوشحالم که بعدازمدتها شعر زیبایی ازشما خواندم
        مانا باشی خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۰
        درود گرامی
        زیبا و متفاوت خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۲۲
        خندانک خندانک خندانک زیبا بود و با معنا..........درودبرشما
        حسام الدین مهرابی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۴۵
        عبارت زیبایی نگاشتید دوست گرامی
        احسنت بر شما...
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۳:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        چقدر خوب بود
        آفرین داداش
        خندانک خندانک خندانک
        فريدوني ( شهزاد)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۵۱
        درود
        امیر جلالی( ا م دی )
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۰۳
        اشاره و طعنه ای ظریف بود...
        پشت و رو نمایش دادن آنچه در بیرون ما نمود دارد و حتی بر عکس جلوه دادن درون ...کار و ترفند معشوقی است که اهل شیطنت است .
        دوست عزیز بهار را از عطرش پیدا کردن تنها راه مقابله با این طریقه است.
        بهره بردم و لذت نیز... درود بر شما خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۳۰
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        کوتاه بسیااار زیبااایی خواندم خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود جناب رستم ابادی خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        موسی مندلسون آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند.
        فرمتژه به حقیقت از زیبایی، به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به موسی نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید : آیا می دانید که عقد انسانها در آسمان بسته می شود؟!
        دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت : بله، شما چه عقیده ای دارید؟ موسی گفت: من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: همسر تو گوژپشت خواهد بود!
        درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم: خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن! فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود...
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۳۵
        درود بر جناب رستم آبادی بزرگوار

        کوتاه و زیبا
        خوشحالم دوباره از شما می خوانم
        پاینده باشید به مهر خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۲۹
        خندانک خندانک خندانک
        آفرین
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۰۰
        سلام
        کوتاه اما زيبا و جالب و پر،معنا
        واقعا عالي بود
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3