جمعه ۲ آذر
سیاه میپوشمت ای روز! شعری از رضا محمد نژادعالی
از دفتر دلنوشته نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۴۷ شماره ثبت ۳۴۵۶۶
بازدید : ۱۵۴۲ | نظرات : ۱۱
|
دفاتر شعر رضا محمد نژادعالی
آخرین اشعار ناب رضا محمد نژادعالی
|
سیاه میپوشمت ای روز
تا به رنگ شب باشی
دور شویم از عشق های یک طرفه
هم رنگ و همدمم باشی
سیاه میپوشمت ای روز
سیاهی با رنگ دنیای من
دکوراسیون زیباتریست
دنیایی که با او
بنایش کردم
او تکه تکه اش کرد
زخم چیدن آجرهای پیکره اش
هنوز
روی دستم هست
گرچه تاولی بیش نیست
درون قلبم
زخم های زیباتری هم دارم
در انتظار کالبد شکافی
سیاه میپوشمت ای روز
یک روز
که در اعلامیه ی من
عکس تو چاپ شود نه من!
به روزی دل بستم که
تو در دلم بمیری...
تویی که جاودانه شدی درونم
که حتی بعد از
دوسال و اندی
که زیر خاک با یک قلم مدفونم
درون یک مرده هم نمیمیری!
سیاه میپوشمت ای روز
در زیرزمین قبرمن
جاییست که روشنی معنی ندارد
سفید اصلا قابل هضم نیست
خورشید در افق حشره های روی چشمم
طلوع را از یاد برده است
هم اکنون
سیاه میپوشمت ای روز
تا مرا سایه ای در برگیرد
که نور امید بودنت درونم خاموش شود
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.