<< تابو >>
پانزدهم ماهیست کشیده در من
میل به صلابه ی ِچشمی
در خود اسیر ...
ای در فاصله از من به دور
ناسرودگی نکن
در پناه پرندگانِ بی پروازِ در خود اسیر
این دردهایِ مادرزادی اند
برخاسته از بسترِ دوشیزگانِ برهنه پایِ آبله روی
در گوری از من به در
خاموش و سرد ...
کفنش را خاک نمی پاشند
ـــ لیک این دردهایِ مادرزادی اند !
از لایِ درزِ دریچه هایِ رو به انتها
پستوهایِ پستِ تو درتو
هزاربیشه هایِ فتنه و جادو
با انبوهِ خرمهره و تاس ، دود می دهند
رمالانِ رمادانگیز رنگ رنگ
با عصاره ی سوسمارهایِ صحاری و
دندان مار و چشمِ مور
در خلسه ی خریت تخدیر می شویم
پیوسته لب ، لب ، لب می خورد
اورادِ مرده یِ مردود ...
به تقدس سنگی ، مردی ، چوبی ...
چه عجیب ایمان آورده ایم !!! ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تابو : تحریم اجتماعی یک عمل یا یک کلمه به طور رسمی ، اصطالحا مقدس
صلابه : قلاب چند شاخه که گوشت برآن آویزند
پستو : اتاق کوچک عقب اتاق دیگر ، صندوق خانه
هزاربیشه : جعبه ای که داخل آن خانه های متعدد بوده از آن برای حمل لوازم استفاده می شده
تاس : مکعب 6گوشه در بازی نرد و ...
رمال : فالگیر
خلسه : حالت خواب و بیداری
تخدیر : بی حس کردن ، سست کردن
اوراد : جمع ورد , دعاها
....................................................................................
پ . ن
خـــــــــــــــــــــــــــــــرافه پرستی به هر شکل ممنوع است!