برای عاشقانه ها، ترانه می شود دلم
به باغ هر ترانه ای، جوانه می شود دلم
به هر طرف که می روم، تلاطم نگاه توست
برای هر نگاهِ تو، کرانه می شود دلم
فضای شهر و خانه ها، گرفته بوی غم ولی
به کوی تو که می رسم، روانه می شود دلم
در آسمانِ کودکی، ستاره های بیشمار
به یاد هر ستاره ای، شبانه می شود دلم
غروب عارفانه ات زد آتشی به آسمان
به سان هر شراره اش، زبانه می شود دلم
نسیم می برد مرا، شبیه رقص قاصدک
در این هجوم عاشقی، زنانه می شود دلم
مثال شوق شاپرک، به ماه می رسم ولی
برای راه شبروان، نشانه می شود دلم
یک دلنوشته:
آرام، آرام...
ضربانِ آهسته ی نگاهت،
به باغ خیال جان داد
اما...
رویای بهارنارنج ها چیز دیگریست
آری
اشکِ خاکستریِ شکوفه ها
طعمِ باران می دهد
در تلاطمِ خاکیِ باغ
جوانه ها طغیان می کنند
و درخت، آن شورِ شوق انگیزِ عشق
میوه ی خدا می دهد
هستی بوی انسان می گیرد و...
بهانه ی نور را
آری
آنگاه...
رویای بهارنارنج ها
بیدار می شود