شب یلدا شده، عزیز دل کجایی
امون از فاصله، امون از این جدای
شب یلدا شدهُ تنهایی منم بلند
تو بیا کنار من آی دختر گیسو کمند
تو بیا آسمونو ستاره بارون میکنم
تو نباشی منم یلدارو بیرون میکنم
شب یلدا باشهُ تو آسمون ماه نباشه
ماه من، بیا تا، فرصت یک آه نباشه
بی تو من تحمل شب بلندُ ندارم
قبل اینکه صبح بشه، دق میکنم کم میارم
تویی که بی نفسات هوای من دم نمیشه
بی تو هیچکی واسه من یه لحظه همدم نمیشه
صد تا یلدا هم بشه بی تو معنا نداره
دل من جز تو واسه هیچکسی جا نداره
دختره چشم عسلی با اون موهای خرمایی
پاییز هم داره میره چی شدی؟ پس کجایی؟
مگه تو دلت میاد شبم بی تو سر بشه
چشام از دوری تو روی بالش تر بشه
تو بیا فاصله ها رو پس بزن
تو هوای سرد من نفس بزن
بیا تا یه جون تازه بگیرم
واسه خنده هات هزار بار بمیرم
دختره ابرو کمون بانوی فصل بهار
بیا دست گرمتو توی دست من بذار
پ.ن:
یلدا که می شود
تنها به یاد تو میفتم
یاد مهربانی هایت آنقدر بلند است
که صد یلدا هم به وسعتش نمی رسد...
*ببخشید که بخاطر امتحانات با تأخیر منتشر شد*