پنجشنبه ۴ بهمن
|
دفاتر شعر جعفر محمدی واجارگاهی
آخرین اشعار ناب جعفر محمدی واجارگاهی
|
جعفر محمدی واجارگاهی - به نام من
------------------------------------------------------
یادت هست
که چقدر یادگاری داشتیم
چقدر بی یادگار ماندیم ...
تمام شهر را که قدم می زدیم
از باغ های دوروبر
هر
جستی که می زدیم
جنبجوش کودکانه را
جوانی که می کردیم
عشق همان چیزی بود
که لا به لای همین اتفاقها به یادگار می نشست
دلم از حزن این تنهایی
جام را بالا می برد
و هر بار پیش خود
خوش خلوتی هایی می گویدم
این آخرین جام است
دلم را که نمی توانم عوض کنم
من لازمه ی درد بوده ام .
بگذریم
راستی هوای آن حوالی چطور است
از یادگاری هامان خبری هست
هنوز هم لبخندی داری
من راز علاقه مان را سرانجام کشف کردم
دانستم من برای تو رفته ام تو برای من
این هم زیباست
درد دارد
اما چه می شود کرد
بگذار ما هم حرفی برای عشقمان داشته باشیم .
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.