شنبه ۳ آذر
یک پرنده، یک دشت شعری از محمد فروغی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۳ ۰۷:۵۲ شماره ثبت ۳۲۷۸۰
بازدید : ۳۱۶ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب محمد فروغی
|
یک پرنده
یک دشت
یک قفس آزادی
و نگاهی به افق
تا افق تنهاییست
نا خدایی در خواب
قایقی بر امواج
ساحلی نا پیدا
مرگ در یک قدمی ست
شوق پرواز خزید از دل دریایی من
تا شدم زنجیر در این تنگ خیالات غریب
یک غریبه
یک شهر
کاروانی خسته
و نگاهی نگران
آشنایی نیست
بی سبب می پایم
تا فراموشی هست چه نیازی که به یادم آری
تا بهارانی هست چه خیالی که خزان دل من سوخت که سوخت
در دل صحرا ها
در شبی بی پایان
کاروانی بی نور
رهزنان از هر سوی
گرگ ها زوزه کشان
چاه ها تشنه تر از تشنه لبان
مرگ در یک قدمیست
یک قدم آن ور تر
نه ز سنگینی خاک
نه ز توهین حیات
نه ز بیگانگی منطق و عشق
خبری خواهد بود
یک قدم آن ور تر
دامن پاک ملائک پیداست
و خدا تا ابدیت با ماست
گام هایم لرزان
یک قدم باقی ماندست
تا ابدیت پرواز
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.