سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        غزل مثنوی ( از جابر ترمک )

        شعری از

        جابر ترمک

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۷:۲۳ شماره ثبت ۳۲۴۷
          بازدید : ۷۱۴   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جابر ترمک

         
        امشب دوباره آب سرچشمه بسته اند
         
         
         
        جای نماز شعر وغـزل را شکسته اند
         
         
         
        اردو زده است حادث اینجا مردد است
         
         
         
        شاید برای کوچ شمـــا سر نبسته اند
         
         
         
        قشلاق میروی که چنین سـاده میروی
         
         
         
        مردان کوچ بر سر راهت نشستـــه اند
         
         
         
        این دفعه عاشقانه مـرا در خودت بپیچ
         
         
         
        پاهای زخم رفتن من خرد و خسته اند
         
         
         
        برنو به دوش خستــه تو لول می شود
         
         
         
        وقتی نگاه من به تو شــاقول می شود
         
         
         
        گل های باغ پیرهنت را به من بــــده
         
         
         
        من خسته ام هوای تنت را به مـن بده
         
         
         
        ایلی تبار تشنـــــــــه هرم نگاه من
         
         
         
        دریا وش تمام رخت رقص مـــاه من
         
         
         
        یورد نگاه من به لبان تو دلخوش است
         
         
         
        شعرم فقط بروی زبان تو دلخوش است
         
         
         
        این دفعه حس شاعریت را بــه هم نریز
         
         
         
        این هیبت عشایریت را به هـــــم نریز
         
         
         
        قد قامتت که به صحرا علــــــم شود
         
         
         
        شیرازه ظهور تو در هر قلــــــم شود
         
         
         
        هرگز نکش تو روسریت را به روی ماه
         
         
         
        شاید هوس کنم که شوم مد بسوی ماه
         
         
         
        صحـرا بدون روی تو یعنی کویر لوت
         
         
         
        چوپان همیشه آرزوویش ذره ای فلوت
         
         
         
        من تشنه ام سر این چشمــــه وا کنید
         
         
         
        پروانه هـــــای روسریش را هوا کنید
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        لیلا باباخانی

        ،

        مهدی سالوند (مهدی)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3