يکشنبه ۴ آذر
رقص جنون شعری از امید
از دفتر آیینه ای از جنس دود نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۳ ۰۶:۵۷ شماره ثبت ۳۲۳۰۵
بازدید : ۵۳۲ | نظرات : ۲۴
|
|
ساقی بریز جام می اندر وجود ما
پر کن ز شور بی خبرى تار و پود ما
امشب که از شراب غزل مست و سرخوشیم
مطرب بزن تو رود خوشی بر سرود ما
حیران میان بود و نبودیم چون حباب
تا موج سرکشت چه کند با وجود ما
چون سایه در تداوم نور تو زنده ایم
ای آخرین بهانه بود و نبود ما
تکرار کودکانه رقص جنون بود
دور از عنایت تو قیام و قعود ما
شیطان اگر مقابل ما سجده گر نشد
بنگر کنون مقابل شیطان سجود ما
نفرین بر این زمانه که اندیشه های ناب
گشته اسیر فتنه فکر جمود ما
دفتر ز شعر پر شد و گوش از سخن ولی
کو حاصلی از این همه گفت و شنود ما؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.