سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        ابوذیات توصیف الحروف / دوبیتی وصف حروف / القسم الاول

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر غروب ماه نوع شعر دوبیتی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳ ۱۹:۲۳ شماره ثبت ۳۲۲۹۱
          بازدید : ۵۳۵   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ابوذیات توصیف الحروف  دوبیتی وصف حروف  القسم الاول
        الالف جالس بطل نادر و عدله
        حکم کل حرف بانسابه و عدله
        الصمت و امصوت ابحگه و عدله
        او یضل تاج او ملک یزهی الخویه
        ***
        الف سردار و بر کرسی نشسته
        شه شاهان و هر مانع شکسته
        شهامت باز می گردد به ایشان
        حکومت می کند قومش دو دسته
        ***
        الباء مثل البحر ساکن و اناله
        طریح اعلی الارض شکله و ناله
        الالف لو یسکن اگباله و ناله
        یحبون المزح صبح او مسیه
        ***
        حرف ب چون دریای خمیده
        شب تاریک هم رنگش پریده
        اگر حرف الف همیار گردد
        چه زیبا رنگ خوشبختی چشیده
        ***
        حرف التاء ترف تایه و داره
        یلم بهموم خلانه و داره
        تحن تشتم تذم خاتم و داره
        الخلگ تضحک علیک ابکل مسیه
        ***
        به نرمی حرف ت را می شناسم
        غم و غصه کشیده از حواسم
        نگین خاتمی تابیده از دور
        ملامت کردنش ای دل هراسم
        ***
        حرف الثاء حرف کاشف وسر بیه
        ثجیل او شایل اوصافه وسر بیه
        عند اهله اشحلی الطافه و سر بیه
        یعرب اهله او یشیخ اعلی الخویه
        ***
        حرف ث امین راز داری
        چه سنگین است در وصف بهاری
        ادیب و عندلیب قوم و خویشان
        چو شیخی نزد گردانش سواری
        ***
        حرف الجیم جر القلم و انصاف
        ذبح کص الگلب بالشکل وانصاف
        تقدم بالجبر و الجرح و انصاف
        جمیل او جسر جامع کل خویه
        ***
        حرف جیم زیبا خط کشیده
        دو نیمه کرده قلب آرمیده
        دو نام جبر و جرح با نامش آغاز
        به زیبایی پل فخرش رسیده
        ***
        حرف الحاء حرف مفتوگ و اشفه
        اهلال او ساکن ابکل فرح واشفه
        علی راسه رسم مرسوم واشفه
        یبوس الیلفضه ابعز او هنیه
        ***
        حرف ح دو زخم بخیه خورده
        هلال شادی ها در دل سپرده
        سر زلفش طنین خود نمایی
        کمین گاه محبت عشق و درده
        ***
        حرف الخاء یخل بالغزل و برا
        یغرگ بالگلب شلال و ابرا
        نصیبه او محشره وادواه و برا
        یزف کلمن ثگل حمله علیه
        ***
        حرف خ چو نخ محکم تنیده
        درون آبشارش دل کشیده
        نصیبش عزت و داروی هر درد
        هوار و بخت دلبندی خریده
        ***
        حرف الدال عالمختال دلال
        الجذب حب الفتی من گال دلدل
        من هو العاش عمره ابرضا دلال
        الدال اتغشمره ابزی المنیه
        ***
        حرف دال دلالی به پا کرد
        ندیدم با کسی جوری وفا کرد
        چو تک فرزند وارث پادشاهی
        همه دار وندارش را هوا کرد
        ***
        حرف الذال ذل الفکر والهم
        ابوجوده استعملیت الصبر والهم
        نجانی منه رب الکون والهم
        او جعلنی اسعید عرفکم علیه
        ***
        حرف ذال ذلت آفریده
        به یادش دل صبوری را چشیده
        خدا درد و غمش از من رها کرد
        نبودش دل به خوشبختی رسیده
        ***
        حرف الراء سهم مایل وسایل
        یلم ارزاق للعایز و سایل
        رحیم امدرس اصحابه وسایل
        کریم او یکرم ابایده الهدیه
        ***
        حرف ر چو نیزه کج رها کرد
        به محتاجان زرو زیور جدا کرد
        بگو با مهربانی دیده اش شاد
        به همنوعان شب وروزش وفا کرد
        ***
        حرف الزای زی الگمر واحله
        ینور او ما یقاس ابربع و احله
        عساک اتنول کل ما نال واحله
        تضل سلطان حط ایدک بادیه
        ***
        حرف ز چو ماه شب سحردید
        به هر سیاره ای نورش نتابید
        خوشا بر ساکنین خاک پاکش
        تمام عمر ز سلطانی نترسید
        ***
        حرف السین سیبنی و عانی
        طول العمر حطمنی و عانی
        سجن صارالی دمرنی و عانی
        ثلث تهمات حملهن علیه
        ***
        حرف سین مرا بی خانمان کرد
        تمام زندگانم بی امان کرد
        به زندان خودش دل را کشیده
        سه تا تهمت نصیب جانمان کرد
        ***
        حرف الشین شیبنی و ضمنی
        من الخوان کترنی و ضمنی
        جریب الموت یحیینی و ضمنی
        یناسی طلبتی او یشهد علیه
        ***
        حرف شین پیرم کرده زوری
        مرا از همقطاران کرده دوری
        چو مرگ آید به دیدارم شفا داد
        دلم معتاد کرد با آب شوری
        ***
        حرف الصاد صد الالم وانصاد
        حزین او ساعداه القدر وانصاد
        اذا یشکر رماده الحذر و انصاد
        یمکن یلتقی ابذاته الحمیه
        ***
        حرف صاد دردش را جفا داد
        زمانه حزن واندوهش شفا داد
        اگر جویای شکر ورستگاری
        به همنوعان خود مهرش صفا داد
        ***
        من الشاعر:
        جاسم ثعلبی (الحسانی)
        09/09/1393
         
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0