چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر زین العابدین محب علی
آخرین اشعار ناب زین العابدین محب علی
|
او بی گمان یک پری بود گمگشته ای آسمانی
یک شب مرا برد با خود تا خلسه بی مکانی
دیر است باید گذر کرد موی سپیدم به من گفت
در سینه ام پیر می شد رویای او درجوانی
افسوس اگر نامی از من بر روی یک لب نباشد
یک عمر راهی نبردم در خلوت و در نهانی
درحسرت چشم هایت دل دادن و جان سپردن
من دیر فهمیدم این بود افسانه جاودانی
آخر چگونه نگویم تو آمدی تا به خوابم
در حسرت دیدن توست رویای چشم جهانی
حتی اگر دست خالی از این سفر زود برگرد
این جوجه تنها نشسته ست در دوزخ آشیانی
من زورقی ناتوانم بی بادبان و شکسته
ای آشنا با تو ساحل دریاچه مهربانی
اکنون به دنبال جایت در این جهان جدیدم
دیگر نمی شد گذشتم از معبر بی زمانی
او بی گمان یک پری بود...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.