سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        کودک باران

        شعری از

        محمد ابویی (فراز)

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳ ۱۰:۵۶ شماره ثبت ۳۱۴۵۱
          بازدید : ۵۰۰   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد ابویی (فراز)

         
        باران می بارد
        و من آرام
        از پس پنجره
        به مرگ قطرات می نگرم
        و به تنهایی آن برگ زرد
        که زیر بار شلاق باران بهم می ریزد
        روزهای نیمدار پاییزیست
        و باغچه از گل و بوته خالی
        و آسمان
        سرگرم غروبی غمگین
        و تنها منو یک پنجره و
         یک عالم نگاه 
        ناگاه
        سایه ی خیسی 
        زیر باران بپا می خیزد
        تب سردی بجانم می ریزد
        آن ور پنجره کیست؟
        که با چشمان خودم مرا می نگرد
        لاشه ی بادی درونش جاریست
        نقش دو پنجره
        یک کودک خیس
        و درهایی بپایش زنجیر
        و دستانی پر ز دلتنگی یک مرغ اسیر
        چه غریبانه بمن می ماند
        ابن تبخیر دیروز منست
        که از ابرها می چکد بر دامن خاک
        وای ای سایه ی دیروزیم
        دستانم  یخ زده اند
        من دیگر تنها شده ام
        و این پنجره 
        این سقف اتاق
        شده آخرین همدم من
        کسی اکنون چو من تنها نیست 
        میان این  فوج آدمها
        دچار درد مزمن تنهایی شده ام
        تو بیا در بر من کودکیم
        ابرها هستند
        ماه هست
        آسمان هم تنها نیست
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری
        شاهزاده خانوم

        ن دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
        سیده نسترن طالب زاده

        ش دل بردی از من به یغما اااا ای تُرک غارتگر من

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1