شنبه ۸ دی
آوای خاموش شعری از آوا رضایی
از دفتر ردپای معکوس نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ ۲۱:۴۴ شماره ثبت ۳۱۰۴۶
بازدید : ۳۹۶ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب آوا رضایی
|
من آوای خاموش
تو فریاد خاموش
و
خفتگان ِ خاموش .
ای عشق
نظاره گر دردم باش
که دنیا فریبی است
چه فریب ،
وما چه ساده بازیگرانیم
ما را بازی میدهند
دوره ای
و آفتاب سفر میکند
در نگاه خشمگین مهتاب ،
با درد در خود زیستین
تا مرگ اجتناب ناپذیر.
ای عشق بودن یا نبودن
فریادی مانند باران
و مرگی در بهاران
و اینک دریغا از مّردی مّرد.
زانو می زنیم
برابر گلهایی که در آسمان
نغمه خوان روشنایی اند
و شکوه مرگشان را باد
با خود
به سلولهای خاکستری اندیشه ها
تلنگر می دهد.
من ماهی گلی کوچولو
تو ماهی سیاه
چه شد دریا؟
فریاد را تکرار کن
ما در ممنوعیت های حنجره اسیریم
ای پرنده ی آزاد
ما در تن اسیر
ما را می چرخانند
و دریغا از مّردی مّرد
دریغا.
اینک شاخه ها قلم بدست.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.