سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      عقب نشینی به گذشته

      شعری از

      مونس حسینی

      از دفتر فقط بخاطر خاطرات نوع شعر ادبیات کودک

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ ۰۱:۱۶ شماره ثبت ۳۰۱۶۱
        بازدید : ۱۱۹۹   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مونس حسینی

      یک روزی روزگاری  ،  مامان  تو نی نی  بود
      دامن ِ  نارنجی اش  ،   توری و چین چینی بود
      به دورِ گردنِ  او  ،   بسته بودند ، یک  پیش بند
      انگشتهایِ پایش را  ،   لیس نمی زد  با لبخند
      به دخترِ همسایه   ،   چنگ نمی زد ، او  هرگز
      صورت بیچاره را   ،   نمی کرد  رنگ ِ  قرمز
      سرخ و سفید می شد او  ،  وقتی می رفت به حمام
      بدون هیچ  درد سر  ،   شستشو می شد  تمام
      گاز نمی زد به صابون  ،   نمی خزید رویِ  آب
      از دهن و دماغش   ،   بیرون نمی زد  حباب
      گوشی  نبود  آن زمان  ،   همراه   پیر و جوان       
      حتی اگه  گوشی بود  ،   بازی نمی کرد  با آن
      با دستهایِ کوچیکش  ،   گوشی نمی شد  داغون
      نمی کوبید  به زمین  ،   نمی انداخت  تو فنجون
      به دگمه هایِ گوشی   ،  محکم  نمی داد ،  فشار 
      وقتی که خاموش می شد  ،   پرت نمی کرد ، یک کنار
      او دست نمی زد به گاز   ،   یا بخاری نفتی  
      ای کاش به جایِ عمه  ،   به  مامانت  می رفتی
      حالا بخواب ، عزیزم   ،    نبینی  غصه و غم
      رو  گلهای  تشکت     ،    نریزه   قطره و نم
      یه روزی روزگاری    ،    بابایت هم نی نی بود
      جیغ نمی زد بیخودی   ،   می رفت به دستشویی زود
                    این داستان ادامه دارد ...... 
       
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1