سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      نمی دانم چرا

      شعری از

      کیوان رادفر

      از دفتر دل نوشته ها نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۳ ۱۷:۰۳ شماره ثبت ۲۹۸۷۸
        بازدید : ۳۶۴   |    نظرات : ۲۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر کیوان رادفر

      نمی دانم چرا
      با خودم همواره در گیرم ، نمی دانم چرا
      بی دلیل از زندگی سیرم ، نمی دانم چرا
       
      او که تحسینش کنم با هر نگاهم بار ها
      می کند پیوسته تحقیرم ، نمی دانم چرا
       
      برکه ای محتاج بارانم ولی با شعله ی
      خشم او در حال تبخیرم ، نمی دانم چرا
       
      من که در دریای چشمش قطره ای هم نیستم
      از غمش با گریه می میرم ، نمی دانم چرا
       
      در عبادت اسوه ی پیر و جوان بودم ولی
      می کند این بچّه تکفیرم ، نمی دانم چرا
       
      بند ها بر پای مهرویان عالم می زدم
      کرده او در بند و زنجیرم ، نمی دانم چرا
       
      دیگران را بر حذر می داشتم از این و آن
      مایه ی انذار و تنذیرم ، نمی دانم چرا
       
      روزگاری در سرم اندیشه هایی ناب بود
      شد تهی انبان تدبیرم ، نمی دانم چرا
       
      توسن جان می گذشت از درّه ها و صخره ها
      چون خری در گل کنون گیرم ، نمی دانم چرا
       
      من که بودم فاتح هر قله ی صعب العبور
      قلعه ای در حال تسخیرم نمی دانم چرا
       
      کوهسار زندگی را با تلاشی بی ثمر
      هر چه بالا می روم  زیرم  ، نمی دانم چرا
       
      می شکستم استخوان دشمنانم را چو شیر
      استخوانی مانده از شیرم ، نمی دانم چرا
       
      چشم می دوزم به صدها آه و حسرت بر هدف
      چون کمانی بی زه و تیرم ، نمی دانم چرا
       
      در نمی یابم خدایا از چه این سانم چرا ؟
      آن شبابم رفته و پیرم، نمی دانم چرا !!!!!!!!خندانکخندانکخندانک
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3