سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مجنون لیلا

        شعری از

        شیوا شاکری پور(ساغر)

        از دفتر سرود جان نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۳ ۱۱:۰۲ شماره ثبت ۲۹۷۲۵
          بازدید : ۴۳۴   |    نظرات : ۴۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شیوا شاکری پور(ساغر)


        تا چشم بگشودم تو را ، دیدم میانِ جانِ خود
        دست مرا بگرفتی و خواندی مرا بر خوان خود
        من بسته قفلی بودم و آخر مرا بگشوده ای
        چون قبله ای کردم طلب رو سوی خود بنموده ای
        همچون یکی پروانه ای بر گرد شمعت پر زدم
        از نیمه ی شب تا سحر، من کوبه ها بر دَر زدم
        مجنون لیلایت شدم شیرین فرهادت شدم
        گفتی که فریادم شوی؟ دیدی که فریادت شدم!
        چون هر چه را کردم طلب، دیدم تویی آن را سبب
        دیدم تویی آن را سبب، چون هر چه را کردم طلب
        دل را به دریایت زدم تو کشتی نوحم شدی
        دیدی پریشانم خودت، آرامش روحم شدی
        تو کیستی زیبای من، من در تو پنهان می شوم
        بیرونم از خود کی کنی!، دانی پریشان می شوم
        دیدم صدای ذره ها، در گوش من فریاد شد
        آن آرزوهای عبث، جمله همه بر باد شد
        چون تو شدی آمال من،امید بخشیدی به من
        چون مهر تابانی شدی وانگه درخشیدی به من
        گفتی پریشانت کنم با عشق درمانت کنم
        با من بیا تا عشق را، آئین و فرمانت کنم
        عاشق شدم ،شیدا شدی مجنون این لیلا شدی
        آتش زدی بر جان من، یکباره هم دریا شدی
        یک قطره از دریای تو، دل راشبی میخانه کرد
        موج لطیف مهر تو گیسوی من را شانه کرد
        آن قطره مروارید شد، در سینه ریزِ یک غزل
        ای بهترین همراه من، از تو مرا این ماحصل
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8