سال تو هپلي هپونه پوپلوني پر طلا
دل دِ دَس تو ناگرونَه پوپلوني پر طلا
كي رها گردم ز بند معضلات اين را بگو
تا بيارم سي تو دونَه پوپلوني پرطلا
سال تو كه يكهزار و سيصد و هفتاد و دوست
پنچرَه چرخ زمونه پوپلوني پر طلا
چاره اي بنما به حال اين دل ديوانه ام
زندگي سيمو گرونه پوپلوني پر طلا
گوشت امسالم كنون تركيبي از اين ماده هاست
نصفي پي نصفي سخونه پوپلوني پر طلا
جاي مرغان برشته گوجه مي گويي بخر
گوجه هم خيلي گرونه پوپلوني پر طلا
از گراني كار ما از مرز گريه هم گذشت
خي دِ چَشيامو روونه پوپلوني پر طلا
بسته هاي اسكناسم تا به منزل ته كشيد
مرگ پيل بي زوونَه پوپلوني پر طلا
وقت نوروز آمد و ديدار روي دوستان
جيو حالي هام دِ حونه پوپلوني پرطلا
سال تو لبخند بي عاري به لبها داشتيم
بيخودي كِل كِل زِنونَه پوپلوني پر طلا
توضيحات:پوپلوني عنوان شعر ملمعي است كه يك مصراع ان فارسي و يك مصراع لري مي باشد سال 1372 كه سال مرغ بود مثل حالا قيمت مرغ بالا رفته بود كه من اين شعر به ذهنم رسيد اميد است مورد قبول سروران گرامي قرار گيرد
یاد دارم که پدرم که اتفاقا همکار شما هم بود چگونه با آب و تاب برایمان شعر شما را می خواند و من آن زمان دوازده ساله بودم
به شما افتخار می کنم استاد حکیم (بیرانوند) عزیز