سه شنبه ۳ مهر
باور درخت شعری از فروغ حیدری
از دفتر ترانه های دلتنگ تو نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۶:۳۶ شماره ثبت ۲۸۹۱
بازدید : ۱۰۰۴ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب فروغ حیدری
|
تویِ یه طرح ِکویری روی ِ نقشه یه قالی یه درخت زرد و خسته با یه ریشه شمالی
یه غروب سرد پاییز ذهن تنهای یه عاشق لحظه های خیس حسرت توی بن بست دقایق
گره های تلخ قصه تو تخیلش تنیده با سر انگشتای خونی تن اونو آفریده
شاخه های غصه دارش تو دل خزون اسیرن لب خشکیده برگاش بارونا رو خواب می بینن
آرزوهای بهاریش زیر پای آدما موند یه غبار سرد و تیره روح اون درختو پوشوند
اما باز وقت مناجات دل به با ورش می بنده که سر انگشت صبورش رو به آسمون بلنده
یه شبی که اون چشاشو تا همیشه ها می بنده آخ... میشه عروس جنگل! پُرِ لونه پرنده
رو سرش تاج شکوفه تن اون پر از جوونه دیگه تا ابد میون ِ تن جنگلش میمونه . . . جسم مرده درختو اما هیچ کسی ندیده شایدم تو ذهن قالی با صلابت آرمیده
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.