سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        بقای عشق را دوری ضروریست

        شعری از

        حسین دلجویی

        از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۱۲ شماره ثبت ۲۸۷۲۱
          بازدید : ۱۲۶۰   |    نظرات : ۴۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین دلجویی

        خداوندا  نمی دانم چه كــــردم
        که بر گردون رسیده آه و  دردم
        .

        يكي كام و يكي ناكامي از توست  
        يكي نام  يكي بدنامي از توست
        .

        قرار چرخ گردون جمله از توست  
        شرار سینه  خون جمله از توست
        .

        گهي با عاشقان در  مي‌ستيزي   
        گــهي خون از دل عشاق ريزي
        .

        تو شيرين عاشق فرهاد كردي  
        به خسرو  مدتی بيدادکردي
        .

        به یوسف ز آئينه یک سينه دادي  
        زلـــیخا را تو مکر و كينه دادي
        .

        دل ليلي ز هستي سرد كردي  
        تو مجنون را بيابانگرد كردي
        .

        تو دادي تیشه ات را دست فرهاد  
        تو شیرین دادیش تا گشت استاد
        .

        تو  ليلي را جمالي تازه دادي
        تو مجنون راچنین آوازه دادي
        .

        به دنیای دلش اندوه دادي  
        دلی در شهر و جان در كوه دادي
        .

        به قلب هر كسي مأوا نمودي  
        خور و خواب از ضميرش در ‌ربودي
        .

        حقيقت ها بسی  افسانه خواندی
        ز افسون عاقلان ديوانه خواندی
        .

        بگو فرهاد را در عشق چون شد  
        سر و كارش چرا  با بيستون شد
        .

        چه خونها در دل فرزانه كردي  
        حقيقت ها عجب   افسانه كردي
        .

        يكي را خون کنی درديده وکام  
        يكي را شهد عشقش جام درجام
        .

        مريد شيخ صــنعانت كجا شد  
        چسان بر عشق  ترسا مبتلا شد
        .

        كجا شد وامق و عذراي عاشق  
        كجا شد لاله و چون شد شقايق
        .

        منـيژه با تعب همراه كردي
        چو  بيژن را اسير چاه كردي
        .

        گلندام و حنيسايت كجا شد
        به گلنار و ابومسلم چها شد
        .

        فريدون بستة زنجير كردي  
         فريبا زين حكايت پير كردي
        .

        فرنگيــست مگر در وصل ديدي
        سياووش راکه درخون میكشيدي
        .

        ز تو آن شـــــهريار شعرپرور  
        نـــــشد وصل ثريايش ميسر
        .

        سليمان كو صبایش در نگين بود  
        ز تو  ازهجر بلقيسش غمين بود
        .

        چه سرها گرم صحراي جنون است
         چه دلها غرقه  گرداب خون است
        .

        يكي بر كاخ عزت مي‌نشاني  
        يكي كوخ مذلت مي‌فشاني
        .

        توانگر را نمایی   گاه درويش  
        و درويشی به تدبیری تو دلريش
        .

        يكي را شيره جاني بسوزي  
        یکی رخت شهنشاهي بدوزي
        .

        خوشا آندل كه از شمع تو سوزد  
        خوشا شمعي كه از تو جان فروزد
        .

        خوشا رسوايي و ناكامي از عشق  
        خوشا شيدايي و  گمنامي از عشق
        .

        خوشا آنانكه در هجران شب و روز  
        همه درد ند و داغند و همه سوز
        .

        خوشا عاشق شدن در بي ريائي  
        خوشا با نينوايت  هم نوايي
        .

        خوشا با شعله‌هايت آب گشتن  
        منزه  همچنان مهتاب گشتن
        .

        خوشا عاشق كه نام از عشق گیرد  
        سپس در  آرزو هایش بميرد
        .

        خوشا  چون شعله ای تا ماه رفتن  
        عروج عشق را چون آه رفتن
        .

        خوشا آنان كه هجرانها  كشيدند  
        كه گاه بازپرسي رو سپيدند
        .

        اگر يوسف شدي رام زليخا
         كجا ميرفت نامش تا ثريا
        .

        خوشا آنكس كه درعشقت بسوزد
        لباس عافيت بر تن بدوزد
        .

        به هر دل مشعل  تو  شعله افروخت  
         ز درد داغ و هجران بيشتر سوخت
        .

         نواي عاشقان پا بند دوري است  
         بقاي عشق را دوري ضروريست 


        ====

        دلجووو

        تابستان 81
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6