تقدیم به تمام دوستان و اساتیدی که این شاگرد را در سرودن کلاسیک یاری ام می فرمایند .
امشب حریم خلوت دل را شکسته ام
بر بال خاطرات غمین ام نشسته ام
افتاد نقشِ موی سپیدم بر آینه
دیدم چقدر از خود و آیینه خسته ام
پرواز هم درون قفس گیر میله هاست
دیگر به جا و کسی دل نبسته ام
یادت به خیر شور جوانی کجا شدی ؟
سازِ شکسته ام که نوا را گسسته ام
اکنون نگاه کن تو به احوال زارِ من
تن را غریب وار به مرداب شسته ام
بنگر که در کویری تنهایی و عطش
چون خار زیرِ سایه ی خورشید رسته ام
" زمستان 1392 "