سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        پرنده

        شعری از

        عبدالباسط آریانفر

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۷ تير ۱۳۹۳ ۱۹:۱۹ شماره ثبت ۲۸۱۷۹
          بازدید : ۵۳۲   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عبدالباسط آریانفر
        آخرین اشعار ناب عبدالباسط آریانفر

        ﭘﺮﻧﺪﻩ !
        اﻳﻨﺠﺎ ﺑﻬﺎﺭ ﻧﺎﻡ ﺷﻬﺮﻩ ي ﺩﺭﺩ ﻫﺎﺳﺖ
        ﺧﻮاﺏ اﺕ ﮔﺮاﻥ ﺗﺮ
        ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ اﺕ ﺩﺭاﺯﺗﺮ ﺑﻪ!
        ﻛﺎﻳﻨﺠﺎ ﺑﺴﺎﻁ
        ﻧﻪ ﺑﺴﺎﻁ ﻣﺮﺩ ﻫﺎﺳﺖ
        ﭘﺮﻧﺪﻩ !
        ﺑُﺨﺰ ﻻي ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﻫﺎﻱ ﺳﺮﺩ
        ﺗﻪ ﺗﺮ ﻧﻔﺲ ﺑﮕﻴﺮ
        ﻳﺎﺩﻱ ﺑﻜﻦ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻫﺎﻱ ﺳﺮﺩ
        ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺳﺮﻣﺎﺯﺩﻩ اﺕ
        ﻣﻨﺘﻆﺮ ﻣﺮﮒ آذر است
        ﻧﻆﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﻝ ﺷﻜﺴﺘﻪ اﺕ ﻣﻜﻦ!
        ﻫﻤﺖ ﮔﻤﺎﺭ
        ﺩﺭ ﺟﻴﮕﺮ ﻧﺎاﻣﻴﺪﻱ ﻫﺎ
        ﮔﻞ اﻣﻴﺪ ﺑﻜﺎﺭ
        ﻭدیدی ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﺳﺮﺩﻱ ﺳﺮﻣﺎ
        ﭘﻨﺎﻩ ﺑﻪ اﺧﮕﺮ است
        ﭘﺮﻧﺪﻩ!
        ﺑﺨﻮاﺏ ﻭﺑﺮﻧﮕﺮﺩ
        "اﻳﻨﺠﺎ ﻧﻔﺲ ﺭا ﺑﻪ ﺣﻨﺠﺮﻩ اﻧﻜﺎﺭ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ
        ﺑﻪ ﺳﺪﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﻔﺮ ﺗﻮ اﻗﺮاﺭ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ "
        اﻳﻨﺠﺎ ﺧﺒﺮ اﺯ ﻣﻬﺮ ﻭﻋﺸﻖ ﻧﻴﺴﺖ
        اﻳﻨﺠﺎ ﻋﺸﺎﻕ یکسره بر ﺩاﺭ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ
        پرنده بیبن!
        مهتاب
        کنار خدا سر بریده شد
        آفتاب
        به سینه اش نشتر خلیده شد
        ﭘﺮﻧﺪﻩ !
        ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﻮﻩ ﻭﺑﺮ ﺯﻥ اﺕ ﺑﻪ
        ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ اﻫﻮﺭا ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻧﺖ ﺑﻪ
        اﻳﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻪ اﻧﺪ ﻭﻧﻤﻲ ﻣﺎﻧﻲ اﺳﺖ
        اﻳﻨﺠﺎ ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮ ﻋﺸﻖ ﺯﻧﺪاﻧﻲ اﺳﺖ
        ﭘﺮﻧﺪﻩ !
        اﮔﺮﺕ اﻳﻨﺠﺎ ﮔﺬر اﻓﺘﺎﺩ
        " ﻫﻮﺵ ﺩاﺭ
        ﻛﻪ ﺩﺭﺧﻢ ﻛﻤﺮ ﺻﻴﺎﺩ
        ﻣﺮﮒ ﺟﻮاﻧﻪ ﻣﻴﺰﻧﺪ"
        ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻣﻴﺪاﻧﻢ!
        ﻣﻴﺪاﻧﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﻍ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﺗﺮ اﺯ ﻣﻦ و ﺗﻮﺳﺖ
        ﻣﻴﺪاﻧﻢ ﻛﻪ ﺩﻳﺮﻳﺴﺖ ﺳﺒﺰﻩ ﺩﺭ ﭼﻤﻦ ﻧﺮﺳﺖ
        ﻣﻴﺪاﻧﻢ
        ﻣﻴﺪاﻧﻢ ﺯﺧﻢ ﺩﻝ ﻛﺎﺝ ﺭا
        ﺳﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎﻱ ﺧﺸﻜﻴﺪﻩ
        ﻗﺎﻣﺖ ﺧﻤﻴﺪه اﻱ ﺳﭙﻴﺪاﺭ ﺭا
        ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻣﻴﺪاﻧﻢ ﻭﺗﻮ ﻧﻴﺰ!
        بی مهری تبر را به درخت
        که
        ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ میدهد ﻭاﻳﻦ ﻣﺮﮒ میدهد
        ﺁﻥ ﺳﺎﻳﻪ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻭاﻳﻦ ﺩﺭﺩ میدهد
        ﺁﻥ ﻫﻴﺰﻡ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻭاﻳﻦ ﺳﺮﺩ میدهد
        ﭘﺮﻧﺪﻩ !
        ﺑﺸﻜﻦ ﺳﻜﻮﺕ ﻣﺮﮒ ﺑﺎﺭ و ﺳﺮ اﺯ ﻗﻔﺲ ﺑﺮ ﺁﺭ
        ﺑﺮﭼﻴﻦ ﺑﻪ ﺭﻳﺘﻢ ﻭﻧﻐﻤﻪ ي ﮔﺘﻴﺎﺭ ﺩل اﺯ ﻫﻮﺱ ﺑﺮﺁﺭ
        ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻨﺸﻴﻦ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺑﺨﻴﺰ
        ﺩﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﻛﻮﺩﻙ ﺩﻟﺶ ﺑﻜﺶ
        ﻫﻤﺖ ﮔﻤﺎﺭ و ﭘﺎﻱ اﺯ ﮔﻞ اﺵ ﺑﻜﺶ
        ﺑﺮ ﺯﻥ ﺁﺳﺘﻴﻦ و ﻋﺮﻕ ﺑﺮ ﺟﺒﻴﻦ ﻛﻨﻲ
        ﻏﻴﺮ اﺯ حقیقت و ﻋﺸﻖ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮﺯﻣﻴﻦ ﻛﻨﻲ
        ﺑﮕﺬاﺭ ﺭﻭﻧﻖ ﻋﻠﻢ ﻭﻫﻨﺮ ﺷﻮﺩ
        "ﺷﺎﻳﺪ ﺷﺐ اﺯ ﭘﺲ ﻳﻠﺪا ﺳﺤﺮ ﺷﻮﺩ"
        ﭘﺮﻧﺪﻩ!
        ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭﻧﺒﻮﺩ ﺧﻴﺎل ﺑﻮﺩ
        اﺑﺮ ﺧﻮﺵ ﺑﺨﺘﻲ ﻣﻦ ﻭﺗﻮ
        ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﻣﻴﺒﺎﺭﺩ
        اﻣﺎ
        ﺑﻪ اﻣﻴﺪ اﻣﻴﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺯﻳﺴﺖ
        ﺷﺎﻳﺪ
        ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺧﺒﺮ ﺷﻮﺩ

        زمان سرایش: ۲۳/۴/۲۰۱۴
        مکان سرایش: اتریش/ اتریش بالا/ برو نو
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        امارفا - آمارگیر رایگان سایت
        1
        در حال بارگذاری