يکشنبه ۲۷ آبان
من مرد گشته ام شعری از عبدالباسط آریانفر
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۴ فروردين ۱۳۹۴ ۰۸:۰۴ شماره ثبت ۳۵۶۰۵
بازدید : ۸۱۹ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر عبدالباسط آریانفر
آخرین اشعار ناب عبدالباسط آریانفر
|
من دیده را سرشکم
و خشکیدنم
باغ را٬
تیشه ام به کاج.
من خاک را
مایه ی شرمساری ام
گل را
میان پُندُِک و سبزه را به دشت
سرمای تحت صفر بهاری ام
من مرگ فروش کوچه و بازارم ای پدر
من جانیی طریقت آزارم ای پدر
من مرد گشته ام ولیک جان تو
در کل شبیه یک سگ خونخوارم ای پدر
بر من قفس بساز و مرا در قفس فگن
زنجیرها به پای سگ هوس فگن
هر صبح و شام
پیکی ز خون مادرم
مستانه میشکنم فرق خواهرم
هرسو که مینگرم
بوی نفرتم
قسم به روح فرخنده اشک حسرتم
من مرد گشته ام!
چو رخسار آفتاب در نقاب ابر
آزرم و زرد گشته ام
سنگ ام به شیشه ی کردار و گفت نیک
هیهات! ننگ ام به پهنه ی پندار نیک ولیک
از منبر رسول خدا حکم میکنم.
من خاک را
مایه ی شرمساری ام.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.