جمعه ۹ آذر
باز مرگ به دوان آمد شعری از منصور دادمند
از دفتر دیوان مسعود نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۳ ۱۵:۱۷ شماره ثبت ۲۸۰۷۴
بازدید : ۲۸۱ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب منصور دادمند
|
باز مرگ به دوان آمد
به راز و نیازی
به لرز بر تنم شد و رفت
باز بر دل بی تاب من
آتشی آمد و
خانه را چو کسری
به اتش کشید و رفت
باز به سگ گر ولگرد
با نان خشکی در دهان
رهسپار بیابانها شدم
باز دیوانه مجنون به بلا شدم
باز تشنه غرقه به آب شدم
باز برهنه به دنبال مرگ
رهسپار افق
در کویر سوزان شدم
باز با سکوت و ناله باد در خرابات
هم آشیان شدم
باز صورتم خاک آلودو
پای برهنه ام زخمی از راه شد
باز افتادم و افتادم و افتادم
برسرنوشت و تنهایی ام نالیدم
باز اشک من
به کاسه ای از خون نشست
باز چشم انتظار گذشت زمان شدم
باز پر کینه از جور زمان شدم
باز بردردم دردی دگر به افزون شد
باز چشمهای اشکبارم پریشون شد
به ناله زدن رهسپار جون شد
باز اشک آسمان به فریادم شد
اما جانم بی جان نشد
این منم با اشکم کویر را گلستان میزنم
با آتش دلم کویر را سوزان میزنم
گلها را سوخته و پر پر بر بادمیزنم
ساختن و خراب کردن را فریاد می زنم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.