باسلام و درود و احترام خدمت تمامی سروران گرامی. قصد داشتم به رسم ادب برای آنچه نوشته ام "نوع" و "عنوان" انتخاب نکنم؛ چرا که دانشی در این زمینه ندارم و آمده ام تا بیاموزم و از خواندن سروده هایتان لذت ببرم. بنابراین، همچون نوآموزی بی ادعا اندیشه و قلم منتقدتان را میستایم و آنچه به من می آموزید را ارج می نهم.
00000000000000000000000000000
نامِ تو
بــاز بــارِ دگــری نــامِ تــو پــروازم داد نـــام زيبـــایِ تــو صــد رنـگ به آوازم داد
نــام چــون بـاده ی تــو جــام تنـم را افروخت بيخود از خـود شدن و مست شدن يـادم داد
سيب سرخـی شـدم از نــام تـو و تازه شدم و چــه زيبــا بــه هـوا پـرتم كـرد ، تـابم داد
خشك و افسرده و صد چاك تنم همچو كوير نـــام تـــو بـردم و آن سبزم كـرد ، آبـم داد
نــام رويــايــی تـو چــه دست و دلبــازانه همــه شب يك رويــا هـديـه به هر خوابم داد
در دل ظلمت شب نــام تــو را تــا بــردم شب تـــاريـك مــرا گـرفت و مهتـابـم داد
نــام تــو بـر دلـم آموخت كـه شيـرين تويی تيشــهای دست دل بـا تـو چـو فـرهــادم داد
بزد آتـش همـه غــم هــای سكوتينــم را شعلهور گشت و دو صـد داد به فـريـادم داد
نــام زيبـــای تـو فــريــادرس روحـم شد نــام تــو عــاطفــه و عشـق را يـــادم داد
دی ماه 1382