شنبه ۲۶ آبان
|
دفاتر شعر مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
آخرین اشعار ناب مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
|
چندین ترش رویی چرا برخیز و نزد ما درا
یک سو بنه اندیشه را بنشین کنار ما هلا
در جمع ما مستی خوش است ببریده از هستی خوش است
فقر و تهدستی خوش است دوریم از دوز و دغا
ساقی اگر آماده ای از بهر چه استاده ای
اینک بیاور باده ای از بهر این غم مبتلا
اول به او یک جام ده از بهر او یک کام ده
می کم کم و آرام ده تا گم کند او دست و پا
چون مست و بیخود شد به او گو خیز برگیر آن سبو
زان می بخور بی گفتگو آنگه ببینی چیزها
اکنون که تو از ما شدی بی دست هم بی پاشدی
بنگر چه جان افزا شدی منشین و رقصی کن به پا
ای مرتضی خاموش شو دنبال کار خویش رو
سر در گریبان کن فرو بر گو تو لاحول و لا
مرتضی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.