سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        تكليف دل؟

        شعری از

        محمد حسین پژوهنده

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۱۶ شماره ثبت ۲۷۱۰۴
          بازدید : ۴۵۸   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد حسین پژوهنده

        بر دلم‌ مهر تو افتاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        خواب‌ و خور از سرم‌ افتاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        تپش‌ قلب‌ من‌ است‌ اين‌ نه‌ تشنّج‌ اي‌ دوست‌!
        پا در آن‌ صرع‌،  نه‌ بنهاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        خفقان‌ دل‌ من‌ «آسم‌» تو مي‌پنداري‌ ؟
        بي‌ وفا دل‌ به‌ تو دل‌ داده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        چيست‌ تكليف‌ دل‌ اي‌ شهره‌ به‌ روشن‌رايي‌؟
        كه‌ شده‌ مست‌ از آن‌ باده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        دل‌ همي‌ خواست‌ نمازي‌ به‌ دو محراب‌ كند
        با ادب‌ رو به‌ تواستاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        از كماني‌ نجهيده‌ است‌ به‌ يكباره‌ دو تير
        جز كمان‌ تو پريزاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        صيدي‌ اين‌ گونه‌ نديدم‌ كه‌ به‌ پاي‌ صيّاد
        سر تمكين‌ نهد آماده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        امن‌ و آسايش‌ و راحت‌ نشناسد عاشق‌
        يكّه‌ تازي‌ است‌ در اين‌ جاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        زندگي‌ مسأله‌ جبر دو مجهولي‌ بود
        عشق‌ پيداشد و شد ساده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        عشق‌ آورد به‌ جنبش‌ ز ازل‌ گوهررا
        خرد اين‌ راز نه‌ بگشاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        نرهي‌ گر ز تعلّق‌ نبري‌ راه‌ به‌ جاي‌!
        نخورد هيچ‌ غم‌ آزاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        جز غم‌ عشق‌ كه‌ «انسان‌» نبود خالي‌ از آن‌
        «بيغم‌ عشق‌» چرا زاده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        نام‌ «مجنون‌» به‌ پژوهنده‌ چنان‌ مي‌زيبد
        كه‌ به‌ تو زيور وقلاّده‌ تو هم‌ مي‌داني‌
        غزل‌ ناب‌ وي‌ از عشق‌ چو بر مي‌خيزد
        دل‌ ويران‌ كندآباده‌ تو هم‌ مي‌داني‌.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2