ای عشق من
چه کنم چاره کنم
به عشقم ناله کنم
خنده مستانه کنم
دل خود بیدارکنم
غم خود پیدا کنم
خاطر فرخنده کنم
اسب خود زین کنم
ترادزدی کنم
قلبم به قلبت زنجیر کنم
چه کنم چاره کنم
دل تو خام کنم
قلب تو وا کنم
عشقم و جا کنم
ناز تو بر جان کنم
عشق تو فاش کنم
عشقم با عشق تو هم ساز کنم
هستی تو با هستی من هم خنده کند
------------
ناله دو
شب دوم رسید
وقت ملا قات به نزدیک رسید
گریه ام به اشگ شوق رسید
چه کنم
قلب من بر آتش اش بارانی نیست
ای محبوب دلم
به که بگریم و به که شکوه و ناله زنم
و بر چه فریاد زنم
بر تنهایی و در به دری
بر بی غمخواری و خون جگری
خدایا بر گنا هانم بگریم
بر پستی ام بگریم
بر فراموشکاری بر مهرت بگریم
بر احسانت بگریم
که من بد کردم اما
اما تو مهر و لطفت بر من افزون ساختی
برقدو بالای رعنات بگریم
هر چه فریاد می زنم تو سخت عذابی
قلب من اشک میریزد و می نالد
تو مهربانترین مهربانانی
هر چه فریاد می زنم
من غریبم من تنهاو رو سیاهم
قلب من اشک و ناله میزند
تو بهترین همدم و مونسمی
تو عشق و جانمی
تو مهر و شفای منی
تو هست و نیست منی
بگذشت این شب تنهایی من
شاید فردا اشکم بر برزخ بلا شود