سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 14 اسفند 1403
  • روز احسان و نيكوكاري
5 رمضان 1446
    Tuesday 4 Mar 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      سه شنبه ۱۴ اسفند

      میروم به سوی سرنوشت به پیوست یک ناله(1)

      شعری از

      منصور دادمند

      از دفتر دیوان مسعود نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۵:۴۱ شماره ثبت ۲۶۴۶۱
        بازدید : ۳۶۳   |    نظرات : ۱۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر منصور دادمند

      این منم که میروم به سوی سرنوشت
      این منم غریب و تنها
      چشم انتظار یک بهار
      این منم که بهارم برفته
      شادی جانم از خانه به سفر رفته
      آخ ای دل غمگین ناله مکن
      خود را همسفر مرگ نکن
      باز گلی هست
      دل و دلداروغمخواری هست
      این منم که میروم به سوی سرنوشت
      تا گلی یابم
      دل وغمخواری بجویم
      دلدار تنهایم و به بویم
      این منم باغم دگر گلی نداره
      جوی آبم دگر نغمه و آبی نداره
      باغم دگر نغمه بلبل به گل نداره
      خنده شادی به جان نداره
      این منم که می روم به سوی سرنوشت
      بهار من گذشته
      قلب من دل شکسته
      زیبایی ها از جان شکسته
      دلبر و دلدار من از جان برفته
      -----------------------
      ای دل چرا دیده پرخون می زنی
      اشک جان به باران بهار می زنی
      ای دلم
      این سر نوشت بود که مرا
      شمع جگر سوزم کرد
      دیوانه مجنونم کرد
      بلبل باغ شعله سوزم کرد
      گل ناله ام کرد
      ناله بر ناله ام کرد
      پر پر جانم کرد
      چه کنم این منم
      گدای بی ریا
      گدای روی و عشق کبریا
      چه کنم این منم
      سگ پاشکسته اسیردر بیابان بلا
      همدم کویر تنهای گریان
      این منم افتاده نالان
      که خاک بر سر به واویلا می زنم
      بر کویرهای سوزان
      بهر عاشقی ناله و فریاد می زنم
      چه کنم که من غریبم
      غریبم چون عشق بر جان گزیدم
      تنهایی را به ثروت بر خود گزیدم
      بگذار با سی دلنوشته ناله زنم
      تا وقت ملاقاتم رسد
      اندوه جانم به پایان رسد
      اشک فردایم
      بر برزخ پر بلا شود
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      5