این منم علی(ع)
پشت و پناه هر غریب
اشک نور چشم مصطفی(ص)منم
ناله عشق منم
اشک دل هر غمیده به عشق منم
این منم که تیر بر نماز از پایم میکشند
اما ناله ام چون مار گزیده بر تیر نیست
جز ناله در آتش زدند
بر گدایی اشک از مهر نیست
این منم در تنهایی بر چاه فریاد میزنم
چاک خشک را هم نا له ام پر آب می زنم
بر دل مردگان و فتنه ها ناله می زنم
این منم بر گل به̡ گل شدن شیون و زار میزنم
بر بخشش و رفع بلا دعا به اشک و ناله می زنم
این منم که برگل به گل شدن
قلب من چو سنگ بر شیشه میشکند
ناله اش با قلب پاره ام به فریاد میکشد
این منم که ناله ام سنگ صبور یار میشکند
این منم که اشکم زمین و آسمان به واویلا میکشد
این منم صاحب مهرو شفا
جود وسخا
علم وبیان و ثنا
برهان منم
دلیل و
حی قرآن منم
شهید محراب منم
این منم که با اشک ودعا بربخشش گناهان مردم زمان ناله می زنم
با شمشیر و مهرو جانم سند زین میزنم
کاش علی(ع) در بیابان آواره ودر بدر بود
گل بر ̡گل شدن بر چشمم نبود
چه کنم چاره کنم
هر چه میکنم باز گلهایم پر پر می شوند
قلب من تیکه پار و در به در می شود
مرا کی طاقت دیدن رنج یک گل و ̡گل است
که داند بر قلب علی چه میگذرد
که داند امانت محمد(ص) جان به جان شد
و بر من چه گذشت
من پاسبان خوبی بر امانتش نبودم
چطور گریه فرزندانم را بر بستر آرامیده مادرشان آرام کنم
من که خود هزاران بار مرده ام و سد اشکم شکسته شده
ای اشکهای من خون بگرید بگرید بر تقصیر من
بر غریبی و تنهایی من
وای بر من که نه پاسبان خوبی بودم
و نه باغبان خوب
ای اشک جان من بر جانم شمشیر
و بر خونم نمک بزن
قلبم از جان بی جان بزن
ناله مرغان بهر چیست
بگذارید ای مرغان من
بهر اشکی این باغبان بی مدعی
به محراب رود
بگذارید بروم دست من قدرت و جانی نیست
بروید سوی باغبان دگر
که باغبان ازل طاقت اشکم به باغبانی نیست
جز اشکی از من قدرت نوازش بر شما مرغان نیست
بگذارید پدر خاک به خاک رود