سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 9 آذر 1403
  • روز بزرگداشت شيخ مفيد
28 جمادى الأولى 1446
    Friday 29 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۹ آذر

      ناله علی(ع)(دلنوشته)

      شعری از

      منصور دادمند

      از دفتر دیوان مسعود نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۰۷ شماره ثبت ۲۶۳۸۱
        بازدید : ۳۹۲   |    نظرات : ۱۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر منصور دادمند

      این منم علی(ع)
      پشت و پناه هر غریب
      اشک نور چشم مصطفی(ص)منم
      ناله عشق منم
      اشک دل هر غمیده به عشق منم
      این منم که تیر بر نماز از پایم میکشند
      اما ناله ام چون مار گزیده بر تیر نیست
      جز ناله در آتش زدند
      بر گدایی اشک از مهر نیست
      این منم در تنهایی بر چاه فریاد میزنم
      چاک خشک را  هم  نا له ام پر آب می زنم
      بر دل مردگان و فتنه ها ناله می زنم
      این منم بر گل به̡ گل شدن شیون و زار میزنم
      بر بخشش و رفع بلا دعا به اشک و ناله می زنم
      این منم که برگل به گل شدن
      قلب من چو سنگ بر شیشه میشکند
      ناله اش با قلب پاره ام به فریاد میکشد
      این منم که ناله ام سنگ صبور یار میشکند
      این منم که اشکم زمین و آسمان به واویلا میکشد
      این منم صاحب مهرو شفا
      جود وسخا
      علم وبیان و ثنا
      برهان منم
      دلیل و
      حی قرآن منم
      شهید محراب منم
      این منم که با اشک ودعا بربخشش گناهان مردم زمان ناله می زنم
      با شمشیر و مهرو جانم سند زین میزنم
      کاش علی(ع) در بیابان آواره ودر بدر بود
      گل بر ̡گل شدن بر چشمم نبود
      چه کنم چاره کنم
      هر چه میکنم باز گلهایم پر پر می شوند
      قلب من تیکه پار و در به در می شود
      مرا کی طاقت دیدن رنج یک گل و ̡گل است
      که داند بر قلب علی چه میگذرد
      که داند امانت محمد(ص) جان به جان شد
      و بر من چه گذشت
      من پاسبان خوبی بر امانتش نبودم
      چطور گریه فرزندانم را بر بستر آرامیده مادرشان آرام کنم
      من که خود هزاران بار مرده ام و سد اشکم شکسته شده
      ای اشکهای من خون بگرید بگرید بر تقصیر من
      بر غریبی و تنهایی من
      وای بر من که نه پاسبان خوبی بودم
      و نه باغبان خوب
      ای اشک جان من بر جانم شمشیر
      و بر خونم نمک بزن
      قلبم از جان بی جان بزن
      ناله مرغان بهر چیست
      بگذارید ای مرغان من
      بهر اشکی این باغبان بی مدعی
      به محراب رود
      بگذارید بروم دست من قدرت و جانی نیست
      بروید سوی باغبان دگر
      که باغبان ازل طاقت اشکم به باغبانی نیست
      جز اشکی از من قدرت نوازش بر شما مرغان نیست
      بگذارید پدر خاک به خاک رود
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3