جمعه ۹ آذر
بازی طبیعت شعری از منصور دادمند
از دفتر دیوان مسعود نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۱:۳۲ شماره ثبت ۲۶۲۷۵
بازدید : ۴۷۶ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب منصور دادمند
|
خورشیدم من
غم وفریاد خودرا شلاق بر کویر میزنم
نا له های تنهای ام را بر کویر میزنم
اشک خود را بر دریا میزنم
تا به باران بهربخشش بر کویر زنم
ماهم من
زیبا و دل آرامم من
آسایش جانم من
دست مهر بر کویر میزنم
بربخشش خورشید خم به ابرو می زنم
ستاره های خورشید بر پیرهن کویر میزنم
آبم من
چه زلال و پاک
و گواریم من
خود به بازی بر کویر می زنم
غم و غصه خورشید و ماه و کویر به بازی می زنم
با گلستان خنده به بازی میزنم
بادم من
پیک ناله بر جانم من
خبر وصل بر یارم من
همدم و مونس غریب در خراباتم من
من دست بر چرخ بازی آب بر کویر می زنم
خاکم من
ساکت و صبور آرامم من
فرش جانم من
پا به فرشم بر زیر خاک می زنم من
فرش بازی صحرایم من
من آتشم
برناله شعله می زنم
بر دلشکسته فریادش به آتش می زنم
عشقم سوختن سوخته دلان است
همدم عاشقان غریبان است
این منم بازی خنده کویر آتش می زنم
اما
بامهرشان گرمی ام را به خنده می زنم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.