جنگ!!!

دل من با دل تو هیچ سر جنگ نداشت....

فکر آلوده به شعرم...

.به سرش قصد هزاران اگر وشیشه صد رنگ نداشت

کمر عمر مرا سنگ دروغ تو شکست..

.باغ هم بهر  هراس من من عزمش جزم

من شدم کولی آواره افکاری درد...

بی قراری شب گرد...

خالی خاطره ام را شب برد...

باغ هم در من مرد...

کوچ بی وقت من از من... تو_ من را دزدید...

از همان روز دلم رنگ محبت ز نگاه تو ندید...

باغ باران مرا آتش دید...

ابر ایمان مرا  از من چید

کوچه خواب من_ من را آشفت...

کینه ای در من خفت...

روزه میگیرم از این تنهایی...