سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
    1 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Wednesday 8 May 2024
    • روز جهاني صليب سرخ و هلال احمر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت

    به سوی مهر(آخرین دل نوشته)

    شعری از

    منصور دادمند

    از دفتر دیوان مسعود نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۹:۴۲ شماره ثبت ۲۵۹۱۹
      بازدید : ۳۹۲   |    نظرات : ۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر منصور دادمند

    صدا صدای محبوب است
    خنده از جان محبوب است
    با بلم به دریای عشق محبوبم پارو می زنم
    بر هر پارویم فریاد جانم محبوب می زنم
    هر چه پارو می زنم مجبوب از من دور می شود
    هر چه ناله بر جان می زنم
    محبوب خنده بر جان می زند
    قدرت و جانم دیگر بر این بازی عاشقی نیست
    آه وناله ام جز به فریاد چاره نیست
    بر سکوت دریا فریاد زدم
    کوسه ها را بر خود جار زدم
    تامحبوبم قدمی به پیش آید
    از این بازی به زیر آید
    هرچه فریاد  بر این دل بی تاب زدم
    اشکی و لطف و نظری از محبوب آواز نشد
    سودایم به سرانجام نشد
    بر درد دل تنهام درمان نشد
    به بلمم کوسه ها ضربه به بازی می زنند
    بازی به بازی محبوب میزنند
    کوسه ای دیدم بس عظیم با دل غمگین و پرکین
    بر کینه اش بر جان من لرزه شد
    چرا از جان من بر او کینه شد
    چون مهر از مهرم نشد
    خود به مهر شدم
    دست خود هدیه زان کوسه شدم
    با نعره به دستم خنجر بزد
    باچشمش  نظر به جانم بزد
    با نظر بر خنده ام خنجرش بر دست من آرام شد
    نگاهش بر جان من پریشان و پر اوهام شد
    چون بر درد خنجرش فریاد زدم
    دستم از جان ربود
    بازی کوسه کمتر شد
    بازی محبوب گرمی عشقش بیشتر شد
    محبوب جز قدمی پیش نیامد
    مهرش بر من جز لحظه ای سود نیامد
    بار دگر دست دگرم به مهر در آب زدم
    بهر خنده به بازی جار زدم
    دگر کوسه عظیم برمن خنجر نزد
    جز نگاه بر چشمان من کار نزد
    خنده بر چشمانش زدم
    شتابان از بازی برفت
    کوسه های دگر بر دستم خنجر زدند
    باز ناله ام به فریاد رسید
    هدیه بی دست به جانم رسید
    باز محبوب جز قدمی پیش نیامد
    چاره ام به مهر زین عمل به سرانجام نیامد
    غریبیم به کمال معنی شد
    قلب و دل و جانم یکی شد
    اشک و آه وناله ام یکی شد
    از بلم به دریا پرتاب زدم
    با تمام جان خود سوی عشقم با شنا  پا زدم
    اشک های مهرم هدیه  دریا زدم
    خون خود نقش به دریا زدم
    محبوبم گریان شتابان فریاد به مهر بزد
    چون به نعشم رسید
    با دست مهرش پلکم بسته بزد
    بر عزا به دریا نام بزد
    کوسه ها اشک ریزان فریاد زدند
    بر مهر م مهر  زدند
     
    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0