عشق
آن رویش سبز در برگ است
که گل می دهد
عشق
همه ی باران ها وشکوفه ها و
ستاره هاست
که فرشتگان برای انسان فرستاده اند
عشق
آن گریه ی آرام است که صبح
در گفت وگو با خدا ریخته می شود
عشق
نوید سبز باران است
در هوایی پر از طلوع وامید
عشق
در تلخ ترین وداع
در آسمان ابری وبی ستاره است
عشق
با نیشتری از دوستی وتردیدها
در واقعیت بودن است
عشق
یعنی
پرنده ی مهاجر و
صدای پای آهسته ی باران
عشق
یعنی
خود را در شمیم خوش باران رها کردن
و آوازی به بلندای دریا سر دادن
عشق
خسته از بن بست غصه هاست
عشق
در تلخی سکوت خالی از آفتاب است
عشق
خورشید به خون نشسته ی عاشورا
در مسلخ به تماشا نشستن
چون نفس مطمنئه
به بهشت لقای دوست دست یافتن
عشق
صدای مظلومیت علی
به گوش تاریخ
اشک زبان دل
در چاه کوفه
گریه ی فریاد عصر مظلومیت
عشق
رسالت اشک
پاسداری از خون شهید
عشق
یلدای بلند انتظار
طلیعه ی بیداری بر دفتر عاشورایی
عشق
داد خواهی غدیر علی
پس از سا ل ها مظلومیت حق
عشق
یعنی فاطمه
بانوی فصل حماسه
بانوی سبز پوش سرخدل
عشق
تولدی دوباره در مرگ سرخ
عشق
کفن خونین شهیدان
در دفاع از میهن
عشق
عطر یاس و گل سرخ
در بهاران
عشق
فریاد رهایی
در غروب غم
عشق
یعنی
آبی ترین چشمان محبوب
در آسمان مهر وصفا
عشق
گاهی مژده ی شیرین وصل
وگاهی تلخی شور هجران
ادامه دارد