سالیانی ست سرِ سرخودیم سَرسَری است
دم به دم دیـــده بر این گنبـــد نیلوفری است
دل مـــــن هیـــــچ ندارد گُنهـــی ای دلــدار
شیوه ی شوخی تو شبـروی و دلبـری است
هیــچ دانی به کجـــا می بَریَم در شب تــار
پی آن زلف که پیوسته کج و چنبـری است؟
ســــرِ هر پیــــچ به تردیـــد مگردان گردَن
هِی مزن هِی که بیــا گردنه ی آخری است
آخریـــن آخریت هیـــــچ به آخـــــر نرسید
نکنـــــد مشتری آخرت این مشتــری است!
کــج و مَعوَج مکشان این دلِ دلسوختــه را
که در آن لعـلِ مُطلّا شـده و خنجـری است
واحد ! ازخود به درآ، جامِ هَوَس را بشِکن
خودِ بیخود خَزَفِ خانه ی جنّ و پـری است
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
از تمامی عزیزانی که در خصوص دوبیتی بداهی و چالش برانگیز قبلی نظر لطف داشتند و تمامی عزیزانی که تذکّر بجا و خیرخواهانه دادند( و بنده نیز حسب وظیفه پذیرفتم و حذفش کردم) بی اندازه سپاسگزارم...
امیدوارم با همفکری و هم اندیشی سازنده، به اصلاح و ارتقاء شعر و ادب معاصر پارسی بپردازیم و حضورمان در این سایت و سایر سایتهای مشابه موثّر و مفید باشد و خدای ناکرده هرگز جهت خودنمایی و یا انگیزه های دانیِ دنیوی نخوانیم و ننویسیم...
همه ی انسانها از تعریف و تمجیدِ دیگران خوششان می آید و بنده نیز خود را مستثنی نمی دانم لیکن از نقد و تذکّر بجا و خیرخواهانه بیشتر خوشم می آید و استقبال خواهم کرد...
فرصت را غنیمت شمرده پیشاپیش مقدم بهار طبیعت و حلول سال نو را خدمت یکایک دوستان دیده و نادیده و بویژه مدیریت محترم سایت تبریک و تهنیت عرض کرده سالی سرشار از خیر و برکت و شادی و شادکامی برای شما سروران گرامی آرزومندم... نوروزتان پیروز!!