سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        ماجرای دختر و پسر و پیرمرد و سیب و خاک!

        شعری از

        ابوالقاسم افخمی اردکانی(واحد)

        از دفتر واحد نامه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶ شماره ثبت ۳۶۲۰۸
          بازدید : ۶۴۰   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابوالقاسم افخمی اردکانی(واحد)
        آخرین اشعار ناب ابوالقاسم افخمی اردکانی(واحد)

        حمید مصدق (از زبان پسر)
        تو به من خندیدی و نمی دانستی
        من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم
        باغبان از پی من تند دوید
        سیب را دست تو دید
        غضب آلود به من کرد نگاه
        سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
        و تو رفتی و هنوز،
        سالیانیست که در گوش من آرام آرام
        خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
        و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
        که چرا باغچه ی کوچک ما سیب نداشت!
          
        فروغ فرخزاد: (از زبان دختر)
        من به تو خندیدم
        چون که می دانستم
        تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
        پدرم از پی تو تند دوید
        و نمی دانستی باغبان باغچه ی همسایه
        پدر پیر من است
        من به تو خندیدم
        تا که با خنده ی خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
        بغض چشمان تو لیک
        لرزه انداخت به دستان من و
        سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
        دل من گفت: برو
        چون نمی خواست به خاطر بسپارد
        گریه تلخ تو را
        و من رفتم و هنوز
        سالهاست که در ذهن من آرام آرام
        حیرت و بغض تو تکرار کنان
        می دهد آزارم
        و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
        که چه می شد اگر باغچه ی خانه ی ما سیب نداشت!
          
        جواد نوروزی: (از زبان سیب)
        دخترک خندید و پسرک ماتش برد !
        که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
        باغبان از پی او تند دوید
        به خیالش می خواست،
        حرمت باغچه و دختر کم سالش را
        از پسر پس گیرد !
        غضب آلود به او غیظی کرد !
        این وسط من بودم،
        سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
        من که پیغمبر عشقی معصوم،
        بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
        و لب و دندان ِ
        تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
        و به خاک افتادم
        چون رسولی ناکام !
        هر دو را بغض ربود...
        دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
        " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
        پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
        " مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
        سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
        عشق، قربانی مظلوم غرور است هنوز !
        جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
        همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
        این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
        ابوالقاسم افخمی اردکانی - واحد: (از زبان خاک)
        همگی حق دارید!

        دخترک حق دارد...

        پسرک نیز چنین...

        سیب هم نقش ندارد اینجا...

        من ولی خاک شدم...

        سیب را بلعیدم...

        آسمان ابری شد...

        و یکی قطره فرو ریخت به رویم آرام...

        قطره را نیز فرو خوردم و اندر دل تاریک زمان...

        هسته ی سیب تو را

        مظهر عشق تو را

        بی توقّع بی مزد

        پرورش دادم و بر حال خودم خندیدم...

        همگی برگردید!

        پیر مرد و پسر و دختر و سیب...

        همگی برگردید!

        و از ین ماحصلِ سبز شده در کوچه، با تامّل بکَنید

        سیب هایی که لگد کردید بر صورت من!

        سیبِ واحد به چه کار آیدتان؟

        سیب ها را بکَنید!

        شاخه را امّا نه!

        خاک را نیز گرامی دارید!
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0