سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 خرداد 1404
    29 ذو القعدة 1446
    • شهادت حضرت امام محمد تقي عليه السلام «جوادالائمه»، 220 هـ ق
    Sunday 25 May 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      مهربانی جایگاهی در قدرت ندارد...برای یک بار هم شده طعم قدرت را باید چشید >گذشت تااطلاع ثانوی تعطیل⛔️

      يکشنبه ۴ خرداد

      یارانه

      شعری از

      بیژن آریایی(آریا)

      از دفتر برگی از تاریخ نوع شعر قصیده

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲ ۰۱:۳۴ شماره ثبت ۲۴۲۸۳
        بازدید : ۵۷۵   |    نظرات : ۴۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بیژن آریایی(آریا)

      وقت است که يارانه رَود توي حسابم


      بس وعده که دادم به دل زار و خرابم

       

      گفتم به دلم، غم  نخوري  يار   وفادار

       

      شاداب   نمايم ،  دَهَمت   تازه    کبابم

       

      گويد  که تو پرکن همه ي  چاله   وچوله

       

      کم  گو  که شکسته  همه آن سازِ  رُبابم

       

      گويم   به  دل  ريش،پريشان  ز چه باشي

       

      روحاني نمود پُر، همه ي بانک و حسابم

       

      گيرم  همه ي آنچه تو گفتي و توخواهي

       

      پولست   فراوان    که چنين است شتابم

       

      ما  را  که  بدادند  فراوان  شب  نوروز

       

      اين  است  که  هر  دم  نکنم  ياد  ز آبم

       

      برق  آمد  و  بنشست کنار دگران قبض

       

      اشکالي ندارد شب عيد است و بخوابم

       

      گر  قطع  نمايدْش  همه ي  دار و ندارم

       

      من  سالک  آن  پير م  و  کي  روي بتابم

       

      فکر  مَه  ديگر  کن  و  چون  قطع نمايند

       

      يارانه  دگر   نيست  ، ببين  غرقِ  عذابم

       

      چشمم  همه   دنبال  سر  برج  که  ريزد

       

      پولي به حساب آید  و گويم  که  چه   نابم

       

      افسوس   که   دادند   به  رخم وَجْهِ گدايي

       

      ديريست   پريشان   به   وطن، مادر و بابم

       

      بنگر  که  چه  دشوار  بُوَد  خرجی   مسکن

       

      ای  دوست   شما   گو که چرا در تب و تابم

       

      بشکست  کمرِ  مَرد  در  این  اوج    گرانی

       

      هی  داد  زند  ،زن  که چه شد مشقِ  کتابم؟

       

      خرجی  نَبُوَد   بهر   عیال  و  خود  و فرزند

       

      بشکسته  پرم ، چونکه    به  دوران   شبابم

       

      یارب    نشود  قطع  به  رویم   وجهِ    دولت

       

      گر   این   بشود    مستحق   ظلم   و   عتابم

       

      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1